رفتن به محتوای اصلی

قصه‌ی بیمارستان که ترس ندارد

داشتین فوتبال بازی می‌کردیم که خوردم زمین و پایم درد گرفت. مرا بردند بیمارستان و دکتر پایم را معاینه کرد و گفت که شکسته است. از پایم عکس گرفتند و بعد هم آن را گچ گرفتند. توی بیمارستان دستگاه‌های جورواجور دیدم. بعد هم…

برای این نوشته 6 نظر ثبت شده است

  1. ممنون.لطفا اگر امکان دارد قصه های صوتی بیشتری از کریتر بگذارید. دخترم کتابهاش رو داره، به قصه های صوتیش هم خیلی علاقه داره. ممنون میشم

    1. بله حتما نظر محترم شما رو به واحد قصه‌های صوتی منتقل می‌کنیم.

      ممنون

  2. سلام سلام.
    با پسرم هرشب چنتا کتاب میخونیم بعد چراع مطالعه خاموش میشه و نویت قصه ها نردبان میرسه. ممنون بابت سخاوت و محبت شما ♥️

    1. سلام
      خیلی خوشحالیم که قصه‌ها رو دوست دارید و همراه ما هستید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برگشت به بالا
سبد خرید
  • هیچ محصولی در سبدخرید نیست.