شازدهفرفره دوست ندارد بخوابد، برای همین مدام بهانه می گیرد؛ آب میخواهد میترسد خوابش نمیآید،…

قصهی بیمارستان که ترس ندارد
داشتین فوتبال بازی میکردیم که خوردم زمین و پایم درد گرفت. مرا بردند بیمارستان و دکتر پایم را معاینه کرد و گفت که شکسته است. از پایم عکس گرفتند و بعد هم آن را گچ گرفتند. توی بیمارستان دستگاههای جورواجور دیدم. بعد هم…
فایل دانلودش مال یک قصه دیگه هست. اشتباه شده
سلام
ممنون از تذکر شما
اصلاح شد.
ممنون.لطفا اگر امکان دارد قصه های صوتی بیشتری از کریتر بگذارید. دخترم کتابهاش رو داره، به قصه های صوتیش هم خیلی علاقه داره. ممنون میشم
بله حتما نظر محترم شما رو به واحد قصههای صوتی منتقل میکنیم.
ممنون
سلام سلام.
با پسرم هرشب چنتا کتاب میخونیم بعد چراع مطالعه خاموش میشه و نویت قصه ها نردبان میرسه. ممنون بابت سخاوت و محبت شما ♥️
سلام
خیلی خوشحالیم که قصهها رو دوست دارید و همراه ما هستید.