شازدهفرفره دوست ندارد بخوابد، برای همین مدام بهانه می گیرد؛ آب میخواهد میترسد خوابش نمیآید،…

قصهی دختری که هیچوقت اشتباه نمیکرد
بئاتریس دختر مرتب و منظمی بود که همهی کارهایش را درست انجام میداد و هیچ کاری یادش نمیرفت. صبحها خودش صبحانه را آماده میکرد، ساندویچ برادرش را درست میکرد، آماده میشد و به مدرسه میرفت. کلی هم هوادار داشت چون همیشه جایزهی نمایشهای شیرینکاری را میبرد. تا اینکه یک روز…
Very good blog article. Will read on…
سلام من سارا هستم این قصه خیلی خوب است
سلام سارای عزیز
خیلی خوشحالیم که از قصهها خوشت اومده و برامون نظر میذاری.