روز زمین پاک است و اقای هیرون به همه نهال اهدا میکند. اما فرانکلین نهال…
قصهی تامی بیترمز
تامی عاشق پارک و زمین بازی است. آنجا سرسره بازی میکند، از میله ها آویزان می شود و تاپ میخورد. اما بعضی وقتها اصلاً مراقب نیست و احتیاط نمیکند. وقتی با دوستانش بازی میکند، از دستش دلخور میشوند. تا اینکه وقتی از روی تاب پایین میپرد، با زانو به زمین میخورد و دردش میگیرد. بعد از آن تامی همیشه مراقب است تا به خودش و دیگران آسیب نرساند.
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است