شازدهفرفره دوست ندارد بخوابد، برای همین مدام بهانه می گیرد؛ آب میخواهد میترسد خوابش نمیآید،…

قصهی خرگوشک هول نزن!
هاوارد خرگوشه مثل خیلی از بچهای همسنوسال تو وقتی از چیزی خوشش میآمد، دستبردار نبود. یک روز وقتی که در راه مدرسه با یک بادکنکفروش روبهرو شد، زیادهروی کار دستش داد. او آنقدر بادکنک خرید که به پرواز درآمد…
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است