روز زمین پاک است و اقای هیرون به همه نهال اهدا میکند. اما فرانکلین نهال…
قصهی فرانکلین فرار میکند
فرانکلین روز خوبی را نگذرانده بود و احساس میکرد دیگر کسی دوستش ندارد و کسی به او اهمیت نمیدهد. او تصمیم گرفت از خانه فرار کند و دوستان و مدرسه و خانهی جدیدی برای خودش پیدا کند. اما کمی از خانه دور نشده بود که …
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است