شازدهفرفره دوست ندارد بخوابد، برای همین مدام بهانه می گیرد؛ آب میخواهد میترسد خوابش نمیآید،…

قصهی ملکهی نایلونهای تقتقی
دختر کوچولوی قصه ما مامانی دارد که همیشه نگران صدمه دیدن دخترش است، او همه چیز و همهجا را با نایلون حبابدار میپوشاند تا دخترش آسیب نبیند.
تا اینکه یک روز دیگر نایلون حبابدار در هیچ مغازهای پیدا نمیشود که او بخرد، برای همین هم شروع میکند به یاد دادن قانونهای ایمنی به دختر کوچولو تا او بتواند از خودش مراقبت کند.
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است