شازدهفرفره دوست ندارد بخوابد، برای همین مدام بهانه می گیرد؛ آب میخواهد میترسد خوابش نمیآید،…

قصهی موش کوچولو به قصر شیر میرود.
موش کوچولو قرار است برای خدمت به قصر شیر برود و آنجا کار کند. اما کار کردن در قصر شیر کار آسانی نیست. داستان این کتاب شبیه یکی از حکایتهای گلستان سعدی است. حکایت آن دو برادر که یکی خدمت سلطان میکند و یکی نان بازوی خودش را میخورد. باید کتاب را بخوانید تا بدانید داستان موش کوچولوی ما چه ربطی به حکایت دو برادر دارد.
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است