شازدهفرفره دوست ندارد بخوابد، برای همین مدام بهانه می گیرد؛ آب میخواهد میترسد خوابش نمیآید،…

قصه ی گرگ بدجنس دوستداشتنی
تا به حال خودتان را جای یک گرگ گذاشتهاید؟ تا به حال به یک گرگ بدجنس بی رحم وحشی گفته اید: سلام گرگ خاکستری مهربان دوستداشتنی! نگفتهاید؟ خب معلوم است که تا به حال خودتان را جای هیچ گرگی نگذاشتة اید. سختش بود. انگار در تمام عمرش مهربانی نکرده بود، حتی توی خواب. شنگل و منگل توی شکمش جفتک میزدند. به آنها گفت: «آرام باشید بچهها. حالا شما را می برم همانجایی که بودید.»
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است