شازدهفرفره دوست ندارد بخوابد، برای همین مدام بهانه می گیرد؛ آب میخواهد میترسد خوابش نمیآید،…

قصهی مامان صدای چیه؟
جی کی گفت: «وای، چه عالی! چه شانسی آوردم. پس شما صدای من رو میشنوید. راستش دیگر نمیتوانم صبر کنم. خیلی غمگینم. آدمها قبلاً صدای من را میشنیدند، اما حالا اینقدر سرو صدا زیاد شده که هیچکس صدایم را نمی شنود، حتی گنجشکها. اما شما که میشنوید چه میگویم، نه؟ برای من جا باز کردید.»
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است