روز زمین پاک است و اقای هیرون به همه نهال اهدا میکند. اما فرانکلین نهال…
قصهی برویم پارک
مهتاب دوست دارد که به پارک برود. یا حداقل یک نفر پیدا شود که با او بازی کند. اما مامان مشغول آماده کردن غذاست، بابا چرت میزند و مانی پکالیفش را انجام میدهد. صبر کنید. انگار یک نفر دیگر هم هست که میتواند مهتاب را به پارک ببرد. به یک پارک خیلی بزرگ…
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است