رفتن به محتوای اصلی

قصه‌ی ابر سیاه دروغ

شروع یک توفان، وقتی لِوای از حقیقت خوشش نیاید، کمی هم دروغ سر هم می‌کند. یک روز مادرش برایش توضیح می‌دهد که دروغ گفتن اعتماد دوستانش به او را از بین می‌برد و او را غمگین می‌کند.

«وقتی دروغی می‌گویی، خورشید قلبت تاریک می‌شود. بعد ابر دروغ ساخته می‌شود و روزت را ابری و غمگین می‌کند. هربار که دروغ دیگری می‌گویی، ابر دیگری ساخته می شود، و تا به خودت بیایی می‌بینی که در قلبت توفان شده است.»

برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برگشت به بالا
سبد خرید
  • هیچ محصولی در سبدخرید نیست.