روز زمین پاک است و اقای هیرون به همه نهال اهدا میکند. اما فرانکلین نهال…
قصهی لاکپشت و مرغابیها
تو هم بعضی وقتها این شکلی میشوی! لاکپشته هم اولش این شکلی بود، ولی شانس آورد که دوستهایش قیافهاش را دیدند و دست به کار شدند و …
تو که نمیخواهی همینجا قصه را برایت تعریف کنم؟ میخواهی؟ پس ورق بزن برو اول کتاب، قصه را بخوان.
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است