بیست و سومین جلسه از سلسله هماندیشیهای ویرایش با عنوان «ویرایش متون ترجمهای علوم انسانی» برگزار شد.
تاریخ انتشار 1402/05/31
99 بازدید
مدت زمان مطالعه 0 دقیقه
بیست و سومین جلسه از سلسله هماندیشیهای ویرایش با عنوان «ویرایش متون ترجمهای علوم انسانی» در روز چهارشنبه 6 اسفند در محل انتشارات فنی ایران برگزار شد. سخنرانان این جلسه کامران فانی، خشایار دیهیمی، و نیره توکلی بودند. در آغاز جلسه، به رسم این جلسات، یاد و خاطرۀ احمد موجانی ویراستار پرسابقه و درگذشتۀ مرکز نشر دانشگاهی گرامی داشته شد.
کامران فانی در سخنان خود، با اشاره به معنای علم از قرون گذشته تا امروز و تقسیمبندیهای گوناگون آن و تفکیک دو حوزۀ موضوعی علوم اجتماعی و علوم انسانی، معنای علوم انسانی را در ایران وسیعتر از معنای جهانی آن دانست. سپس با ذکر سابقۀ ترجمه و ویرایش در ایران و اینکه ویرایش در قدیم در قالب دو کار تهذیب به معنای پاکیزه کردن متن و تحریر به معنای بازنویسی با در نظر گرفتن مخاطب صورت میگرفته است، به این موضوع پرداخت که ویرایش ترجمه در آغاز به شکل همان تحریر بوده و کمکم معطوف به وارسی دقت و صحت ترجمه شده است. وی خاطرنشان کرد که هنوز هم در ایران، در مقایسه با غرب که ویراستار همهکارۀ کتاب و تکیهگاه ناشر است، تعریف دقیق و مشخصی از ویراستار و جایگاه وی نداریم. فانی تأکید کرد که لازم است ویراستار فراتر از مترجم بداند و عمل کند، و دامنۀ واﮊگانی گستردهای داشته باشد و فقر واﮊگانی مترجم را جبران کند تا، در نهایت، نثری دلچسب و دلنشین به دست مخاطب برسد.
خشایار دیهیمی در آغاز سخنانش، با متمایز دانستن مبحث ادبیات و متنهای ادبی و تأکید بر اینکه در بحث خود دو مقولۀ ترجمه و ویرایش را جدا از یکدیگر نمیداند، وظیفۀ مشترک مترجم و ویراستار را ارائۀ متنی سلیس و قابل فهم به خواننده دانست. وی تشریح کرد که متمرکز شدن مترجم و ویراستار بر انتخاب معادل درست برای کلمات تخصصی آنان را از بیان درست روایت یا متن عمومیِ زمینهساز بیان مطلب تخصصی غافل میکند. وی توجه بسیار زیاد به روایت متن و نحو کلام، انتخاب سطح زبانی سازگار با متن اصلی، کشف سبک نویسنده و توجه به این نکته که متن علوم انسانی هم سبک خاص خودش را دارد، و برخورداری از دانش عمومی را از ضرورتهای ترجمه و ویرایش متون علوم انسانی برشمرد و متذکر شد که میزان تسلط مترجم بر این وجوه تعیینکنندۀ مقدار ویرایش لازم برای ترجمه است که از جاگذاری تعدادی کلمۀ تخصصی تا بازنویسی ترجمه را دربرمیگیرد.
نیره توکلی با تعریف ترجمه آغاز کرد و آن را به معنای انتقال فرهنگی به فرهنگ دیگر دانست و زبان را بازتاب دهندۀ فرایندهای اجتماعی دربرگیرندۀ زندگی مادی و معنوی اهالی فرهنگهای گوناگون. وی با اشاره به اصل توجه گزینش یکه ساختار زبان را شکل میدهد و این که توجه به برخی محرکها و نادیده گرفتن یا کماهمیت دانستن بقیه حاصل زندگی در قلمروهای فرهنگی گوناگون است، متذکر شد که قواعد سازماندهی عناصر یک زبان اساس جهانبینی هر جامعه را نشان میدهد و دیدگاه انسانها دربارۀ واقعیت نسخۀ خلاصه شدهای از جهان است که زبان آن را قالب میگیرد و ویرایش میکند. توکلی سپس به این موضوع پرداخت که در ترجمه، تفاوت دو زبان باهم به اندازۀ تفاوت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی اهل آن دو زبان اهمیت ندارد. وی متون علوم انسانی را فرهنگمحورتر از متنهای علوم محض و تجربی برشمرد زیرا اساساً موضوع بحث آنها هرآن چیزی است که در محدودۀ انسان و فرهنگ مادی و معنوی او میگنجد. پس در ترجمۀ آنها بیشتر با انتقال فرهنگی به فرهنگ دیگر و شناخت فرهنگ مبدأ و مقصد سروکار داریم. همچنین با تأکید بر رابطۀ تنگاتنگ رشتههای علوم انسانی اضافه کرد که آنها میان رشتهایتر از علوم محضاند،و مثلاً جامعهشناسی بسیار وامدار ادبیات است. وی شرح داد که در این متون، تعدد نقل قولها و ارجاعات و منابع، معادلهای گوناگون برای اصطلاحات یا واژههای واحد، و دامنۀ معنایی گوناگون و گاه نقیض یکدیگر بیشتر است و ممکن است در هر پاراگراف نامتعداد زیادی از اشخاص و کتابها و مجلات بیاید که در علوم محض و تجربی چنین نیست. بنابراین، برای ترجمۀ این متون به معلومات میان رشتهای نیاز است. او بسیاری از مترجمان را تکبعدی در رشتۀ خود، فاقد ذوق و قریحۀ ادبی در انتقال مفاهیم فرهنگی، و ناآشنا با نشانگان نشر دانست. توکلی در شرح ویژگیهای ویراستار متون ترجمهای علوم انسانی متذکر شد که وی باید بتواند کاستیهای ترجمه و مترجم را جبران کند پس باید اهل بینش، کتابخوان، آگاه از جریانات اجتماعی برای اشراف بر موضوعات علوم انسانی،و آشنا با اینترنت و کتابخانههای دیجیتال و نرمافزارهای رایانهای باشد. او کاربرد اصطلاحات نادرست ویرایش ادبی و ویراستار ادبی را ناشی از ناآگاهی از کار و نقش ویراستاران دانست.
کامران فانی در سخنان خود، با اشاره به معنای علم از قرون گذشته تا امروز و تقسیمبندیهای گوناگون آن و تفکیک دو حوزۀ موضوعی علوم اجتماعی و علوم انسانی، معنای علوم انسانی را در ایران وسیعتر از معنای جهانی آن دانست. سپس با ذکر سابقۀ ترجمه و ویرایش در ایران و اینکه ویرایش در قدیم در قالب دو کار تهذیب به معنای پاکیزه کردن متن و تحریر به معنای بازنویسی با در نظر گرفتن مخاطب صورت میگرفته است، به این موضوع پرداخت که ویرایش ترجمه در آغاز به شکل همان تحریر بوده و کمکم معطوف به وارسی دقت و صحت ترجمه شده است. وی خاطرنشان کرد که هنوز هم در ایران، در مقایسه با غرب که ویراستار همهکارۀ کتاب و تکیهگاه ناشر است، تعریف دقیق و مشخصی از ویراستار و جایگاه وی نداریم. فانی تأکید کرد که لازم است ویراستار فراتر از مترجم بداند و عمل کند، و دامنۀ واﮊگانی گستردهای داشته باشد و فقر واﮊگانی مترجم را جبران کند تا، در نهایت، نثری دلچسب و دلنشین به دست مخاطب برسد.
خشایار دیهیمی در آغاز سخنانش، با متمایز دانستن مبحث ادبیات و متنهای ادبی و تأکید بر اینکه در بحث خود دو مقولۀ ترجمه و ویرایش را جدا از یکدیگر نمیداند، وظیفۀ مشترک مترجم و ویراستار را ارائۀ متنی سلیس و قابل فهم به خواننده دانست. وی تشریح کرد که متمرکز شدن مترجم و ویراستار بر انتخاب معادل درست برای کلمات تخصصی آنان را از بیان درست روایت یا متن عمومیِ زمینهساز بیان مطلب تخصصی غافل میکند. وی توجه بسیار زیاد به روایت متن و نحو کلام، انتخاب سطح زبانی سازگار با متن اصلی، کشف سبک نویسنده و توجه به این نکته که متن علوم انسانی هم سبک خاص خودش را دارد، و برخورداری از دانش عمومی را از ضرورتهای ترجمه و ویرایش متون علوم انسانی برشمرد و متذکر شد که میزان تسلط مترجم بر این وجوه تعیینکنندۀ مقدار ویرایش لازم برای ترجمه است که از جاگذاری تعدادی کلمۀ تخصصی تا بازنویسی ترجمه را دربرمیگیرد.
نیره توکلی با تعریف ترجمه آغاز کرد و آن را به معنای انتقال فرهنگی به فرهنگ دیگر دانست و زبان را بازتاب دهندۀ فرایندهای اجتماعی دربرگیرندۀ زندگی مادی و معنوی اهالی فرهنگهای گوناگون. وی با اشاره به اصل توجه گزینش یکه ساختار زبان را شکل میدهد و این که توجه به برخی محرکها و نادیده گرفتن یا کماهمیت دانستن بقیه حاصل زندگی در قلمروهای فرهنگی گوناگون است، متذکر شد که قواعد سازماندهی عناصر یک زبان اساس جهانبینی هر جامعه را نشان میدهد و دیدگاه انسانها دربارۀ واقعیت نسخۀ خلاصه شدهای از جهان است که زبان آن را قالب میگیرد و ویرایش میکند. توکلی سپس به این موضوع پرداخت که در ترجمه، تفاوت دو زبان باهم به اندازۀ تفاوت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی اهل آن دو زبان اهمیت ندارد. وی متون علوم انسانی را فرهنگمحورتر از متنهای علوم محض و تجربی برشمرد زیرا اساساً موضوع بحث آنها هرآن چیزی است که در محدودۀ انسان و فرهنگ مادی و معنوی او میگنجد. پس در ترجمۀ آنها بیشتر با انتقال فرهنگی به فرهنگ دیگر و شناخت فرهنگ مبدأ و مقصد سروکار داریم. همچنین با تأکید بر رابطۀ تنگاتنگ رشتههای علوم انسانی اضافه کرد که آنها میان رشتهایتر از علوم محضاند،و مثلاً جامعهشناسی بسیار وامدار ادبیات است. وی شرح داد که در این متون، تعدد نقل قولها و ارجاعات و منابع، معادلهای گوناگون برای اصطلاحات یا واژههای واحد، و دامنۀ معنایی گوناگون و گاه نقیض یکدیگر بیشتر است و ممکن است در هر پاراگراف نامتعداد زیادی از اشخاص و کتابها و مجلات بیاید که در علوم محض و تجربی چنین نیست. بنابراین، برای ترجمۀ این متون به معلومات میان رشتهای نیاز است. او بسیاری از مترجمان را تکبعدی در رشتۀ خود، فاقد ذوق و قریحۀ ادبی در انتقال مفاهیم فرهنگی، و ناآشنا با نشانگان نشر دانست. توکلی در شرح ویژگیهای ویراستار متون ترجمهای علوم انسانی متذکر شد که وی باید بتواند کاستیهای ترجمه و مترجم را جبران کند پس باید اهل بینش، کتابخوان، آگاه از جریانات اجتماعی برای اشراف بر موضوعات علوم انسانی،و آشنا با اینترنت و کتابخانههای دیجیتال و نرمافزارهای رایانهای باشد. او کاربرد اصطلاحات نادرست ویرایش ادبی و ویراستار ادبی را ناشی از ناآگاهی از کار و نقش ویراستاران دانست.
دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران