روایت آینده‌ی تهران در «مشترک موردنظر در دسترس نمی‌باشد...»

# تاریخ انتشار 1402/06/07
# 207 بازدید
# مدت زمان مطالعه 0 دقیقه
روایت-آینده‌ی-تهران-در-مشترک-موردنظر

«مشترک موردنظر در دسترس نمی‌باشد، لطفا مجدداَ شماره‌گیری بفرمایید» به تصویر شهر تهران در شرایطی می‌پردازد که بالاخره با بحران‎های بزرگ محیط زیستی روبرو شده است. این اثر به قلم مهسا لزگی و با تصویرگری سیامک فرخجسته در قالب رئالیسم جادویی و برای نوجوانان 12 تا 17 سال  خلق شده است.

به گزارش روابط عمومی انتشارات فنی ایران (کتاب‌های نردبان)، لزگی  درباره‎ی شکل‎گیری این اثر گفت:« از ابتدا ایده‎ی  رمانی با موضوع  محیط زیست و حفاظت از آن در ذهنم بود. اما در پرورش این ایده و خلق آن  مرز باریکی وجود داشت. کار باید به دور از شعارزدگی و در عین حال هشداردهنده می‌بود. برای همین تصمیم گرفتم به  خود شهر تهران به‎عنوان یکی از پایتخت‎های آلوده‎ی جهان بپردازم. این انتخاب به من فرصت می‌داد تا بتوانم به مسایل متعددی اشاره کنم. شکار غیر‎قانونی، در خطر بودن گونه‎های خاص، آلودگی هوا، زباله و ...مسایلی بودند که یک خانواده با آن درگیر شدند و توانستند قصه ی این شهر را برای مخاطبان روایت کنند.»

براساس این گزارش قهرمان این داستان دختر نوجوانی است که در گیرودار روابط والدینش  با مسایل ویژه‎ی دوران نوجوانی نیز روبروست. با این حال او چالش بزرگ‌تری نیز دارد. بحران‎های محیط زیستی حیات این نوجوان و خانواده‌اش را تهدید می‌کند.

لزگی درباره‌ی شخصیت اصلی کتابش گفت: « مریم دختر خیال‌پردازی است که صرفاُ با  دورریختنی‎ها مجسمه می‎سازد. اما کم‌کم متوجه رئالیسم خشن و تاریکی می‎شود که در انتظار خودش، خانواده‌اش و حتی تمامی مردم جهان است. بگذارید همین جا اشاره کنم که دوست داشتم در پایان بندی کتاب این احساس منتقل شود که خیلی کارهای ساده مثل جمع کردن زباله های کوچک هم می‎تواند در نجات شهرمان مهم و مؤثر باشد.»

این نویسنده درباره‌ی قالب اثر خود توضیح داد: «آمیختگی رئال و سورئال و یا سبک رئالیسم جادویی یکی از علاقه‎مندی‎های من برای نوشتن است. به‌خصوص برای نوجوانان که هنوز به سبک کودکی در دنیای خیالی‎شان سیر می‌کنند و در عین حال کم‌کم دارند با رئالیسم زندگی و حتی بی عدالتی‎ها و سختی‎ها روبرو می‎شوند.»

او درباره‎ی گریز مخاطب نوجوان از مسایل آموزشی و موضوعاتی مانند محیط زیست، گفت: «کاملاُ با این نظر موافقم و یک خطا یا یک جمله می‌تواند در چنین کارهایی مخاطب را پس بزند. برای همین حرکت در این مرز برای من هم خیلی دشوار بود. تمرکز من هنگام نوشتن روی گره داستانی و مشکلات شخصیت‌ها و روند داستان بود که از قضا محیط زیستی بودند. نتیجه تلاشم این بود که مخاطب درگیر داستان شود، نه موضوع. تصورم این است که درهم‌تنیدگی سبب می‎شود مخاطب در عین حال درگیر مسائل زیست محیطی هم بشود.»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: « با خودم گفتم وقتشه مریم، قلب آشغالیشو هدف بگیر. با دست لرزان حسن موسی را گرفتم و به شانه‌ام تکیه دادمش. خم شدم و پشت صندلی کمین کردم. پشتش به من بود و دود سیگار بالا می‌رفت. توی خیالم ماشه را کشیده بودم و آشغال‌ها منفجر شده بود و همه‌جا پخش. آشغال‌هایی به اندازه یک آدم. زمین به ساکنینش اولتیماتوم داده است. آیا تا نه ماه دیگر زمین تخلیه می‌شود؟»

لازم به ذکر است این کتاب در 72 صفحه عرضه شده است.

دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران
امتیازدهی:
0
لطفا صبر کنید