قصهی شب بهخیر شوتک!
من شوتکم. بازی کردن را هم خیلی دوست دارم. خب! بعضی وقتها هم موقع بازی دسته گل به آب میدهم. مثل چی؟ مثل گلدان شکستهی عمو شیتو، مثل ماشین خراب گردالو، مثل دیر رسیدن به اردو و ... ولی من…
من شوتکم. بازی کردن را هم خیلی دوست دارم. خب! بعضی وقتها هم موقع بازی دسته گل به آب میدهم. مثل چی؟ مثل گلدان شکستهی عمو شیتو، مثل ماشین خراب گردالو، مثل دیر رسیدن به اردو و ... ولی من…
پانی خوابش گرفته؟ خوب حالا وقت این است که با خواندن این کتاب به یک خواب عمیق برود.
با پانی به پارک برو تا در آنجا اببازی کنی و پرندهها و زنبورها را تماشا کنی.
اگر گفتی پانی چه چیزی را بیشتر از بازی با اردک پشمالو، پتوی گرم و نرم و توپ گردش دوست دارد؟
آخجون آببازی! با پانی همراه شو و ببین چطور در روزهای گرم تابستان آببازی میکند.
نینی خسته و بیتاب است اما با هر بوسه آرامتر میشود. شما هم می توانید این شعر زیبا را برای کودکتان بخوانید و همزمان او را ببوسید.
بیلی پارکر، دوست مکس از اینکه هرشب رختخوابش را خیس میکند به ستوه آمده است. او می خواهد بداند چطور میتواند از شر خیس کردن رختخوابش خلاص شود. مکس راهکار را میداند. او هم قبلاً رختخوابش را خیس میکرده و…
بیلی پارکر، دوست مکس از اینکه هرشب رختخوابش را خیس میکند به ستوه آمده است. او می خواهد بداند چطور میتواند از شر خیس کردن رختخوابش خلاص شود. مکس راهکار را میداند. او هم قبلاً رختخوابش را خیس میکرده و…
ترس از تاریکی، من ریحانه هستم، این هم پیشی کوچولوی من است، من و پیشی کوچولو توی اتاق من گیر افتادیم و قرار است گرگ بلا، من و پیشی کوچولو را یک لقمه چپ بکند. لطفا کتاب را باز کن…
حسودی، من ریحانه هستم، این هم پیشی کوچولوی من است، ما امروز مهمان داریم و قرار است با مهمانهایمان خالهبازی کنیم! قالی ما برای مهمان تازه هم جا دارد. تو هم بیا و کنار ما بنشین!