قصهی خرگوشک گاهی بگو نه!
هاوارد خرگوشه دوستی داشت به نام چارلی. بعضی از همکلاسیهای چارلی حق او را ضایع میکردند ولی او نمیتوانست کاری کند که آنها این رفتارشان را تکرار نکنند. وقتی هاارد دید که بچههای دیگر دوستش را اذیت میکنند، تصمیم گرفت…
هاوارد خرگوشه دوستی داشت به نام چارلی. بعضی از همکلاسیهای چارلی حق او را ضایع میکردند ولی او نمیتوانست کاری کند که آنها این رفتارشان را تکرار نکنند. وقتی هاارد دید که بچههای دیگر دوستش را اذیت میکنند، تصمیم گرفت…
هاوارد خرگوشه دوستی مثل خیلی از بچههای همسنوسال تو هنوز یاد نگرفته بود که وقتی عصبانی میشود، چه کارهایی کند که کار دست خودش ندهد. تا اینکه یکبار یکی از دوستانش سرصحبت را با او باز کرد و به او…
نینی رفته ددر، اما با چه وسیلهای؟ همراه کودکتان دنبال نینی بگردید و همزمان بعضی حیوانات و وسائل نقلیه را با هم تمرین کنید.
فرانکلین خیلی کارها بلد است. میتواند تا صد بشمارد و بند کفشهایش را ببندد. اما از توفان میترسد. وقتی که توفان میشود همهی بچهها می خواهند کاری کنند که فرانکلین آرام شود و دیگر از توفان نترسد. هرکدامشان داستانی سرهم…
فرانکلین میتواند خیلی کارها را به تنهایی انجام دهد. اما خیلی شلخته است و نمیتواند وسایلش را در اتاقش پیدا کند، حتی شمشیرش که خیلی برایش مهم است. پدر و مادرش از این همه شلختگی کلافه شدهاند و از فرانکلین…
فرانکلین با اینکه خیلی بااستعداد است اما از همهی لاکپشت ها کندتر است. همه از او میخواهند که کمی سریع تر کارهایش را انجام دهد ولی او نمیتواند. یک روز فرانکلین به خانهی دوستش خرس دعوت می شود و نباید…
فرانکلین متوجه میشود که تولد مادرش نزدیک است. پس تصمیم میگیرد برای مادرش هدیهای گرانقیمت بخرد چون مادرش را خیلی دوست دارد. اما پولش به اندازهای نیست که بتواند کادوی خوبی برای مادرش بخرد. پس فرانکلین تصمیم میگیرد از تمام…
خرگوش كوچولو تنهاست و كسی به او توجه نمیكند. حسابی حوصلهاش سر رفته و نمیداند چكار كند. بعد متوجه میشود كه حوصلهی اسباببازیهایش نيز سر رفته، زيرا به آنها توجه نكرده است. فكر خوبی به سرش میزند و به جنگ…
وقتی پسربچهای چندين بار از مادرش « نه» ميشنود، عصباني ميشود و به اژدهایی تبديل ميشود كه میخواهد همه چيز را نابود كند. هيچ چيز از دست اين اژدها در امان نيست: نه اسباببازيهاي زيبا و دوستداشتني و نه حتی…
یادت باشد بعضی رازها هرگز نباید مخفی بماند. شوالیه آلفرد هم راز وحشتناکی دارد؛ رازی که هرگز نباید مخفی بماند؛ اما شوالیه آلفرد بیچاره رازش را باید به چه کسی بگوید؟ به چه کسی میتواند اعتماد کند؟