اشباح جنگل سوخته

  • 1075
  • مهدی رجبی
  • -
  • محبوبه اسفندیاری
  • 6-9، 9-15
  • 80
  • داستان‌های فارسی، داستان نوجوانان
  • 978-964-389-989-9

خلاصه کتاب

آکو بیشتر روزها در خانه می‌ماند و معمولاً نیمه‌شب مثل اشباح از خانه برون می‌رفت و پیاده روی می‌کرد. دوست نداشت با آدم‌ها رودررو شود. مردم شهر بین خودشان افسانه‌ای ترسناک درباره او ساخته بودند. می‌گفتند آکو وقتی بچه بوده یک شب در جنگل گم می شود. صبح فردا که پیدایش می‌کنند تمام موها و مژه‌هایش از وحشتِ دیدن اشباح، سفید شده بود. این افسانه پنجاه سال دهان به دهان چرخیده بود و حالا رسیده بود به گوش بلوط و باقی بچه‌ها. همه فکر می‌کردند آکو با اشباح ارتباط دارد و تا جایی که می‌توانستند از او فاصله می‌گرفتند.

  • توضیحات تکمیلی

  • سایر کتاب‌های این مجموعه

  • نظرات خوانندگان

    • 0 نظر
    • 0

    0 رای در مشارکت نظرات به این کتاب

    نظرات

    نظر خود را بنویسید و به این کتاب رای دهید

    0
    • 5
    • 4
    • 3
    • 2
    • 1
    ورود به سایت
    لطفا صبر کنید