دختر گرگ ها

  • 1286
  • جین کریگهد جورج
  • آویشن امین صالحی
  • -
  • 9 سال به بالا
  • 232
  • داستان
  • 978-622-344-283-4

خلاصه کتاب

موهای گردن دخترک سیخ و چشمانش از تعجب گشاد شد. امراک گوش‌هایش را با عصبانیت جلو داد و دخترک یادش آمد که چشمان گشاد شده از نظر گرگ به معنای ترس بود. خوب نبود که میاکس ترسش را پیش او بروز بدهد. حیوانات به ترسوها حمله می‌کردند. سعی کرد چشم‌هایش را تنگ کند، ولی به خاطر آورد که این کار هم درست نبود. چشمان تنگ نشانه‌ی خباثت بود. در اوج ناامیدی به یاد آورد که کاپو وقتی با خطر روبه رو شده بود، جلو آنده بود. میاکس درست به طرف امراکرید. وقتی صدای بچه گرگ را که عاشقانه تمنای توجه می‌کرد، با زوزه و خرخر تقلید می‌کرد، قلبش دیوانه‌وار می‌تپید. بعد دخترک روی شکمش افتاد و با محبت به امراک زل زد.

گرگ تنومند جا خورد و نگاهش را از او دزدید. گویا حرف بدی زده بود! شاید حتی به امرک توهین کرده بود. یک اشاره‌ی کوچک که از نظر دخترک مفهومی نداشت، ظاهرا برای گرگ معنای خاصی داشت. گرگ گوش‌هایش را با عصبانیت جلو داد و به نظر می‌رسید که کار دخترک تمام شده است.

  • توضیحات تکمیلی

  • سایر کتاب‌های این مجموعه

  • نظرات خوانندگان

    • 0 نظر
    • 0

    0 رای در مشارکت نظرات به این کتاب

    نظرات

    نظر خود را بنویسید و به این کتاب رای دهید

    0
    • 5
    • 4
    • 3
    • 2
    • 1
    ورود به سایت
    لطفا صبر کنید