سیرک سیاه

  • 1074
  • مهدی رجبی
  • -
  • غزاله بیگدلو
  • 9-15
  • 32
  • داستان‌های تخیلی- داستان‌ - حفاظت محیط زیست- سیرک- حیوان‌های درحال انقراض
  • 978-964-389-763-5

خلاصه کتاب

شیر بزرگه دهانش را باز کرد و دندان‌هایش را نشان داد. دندان‌های نیش بالایش افتاده بودند. شیرلُکنتی گفت: «د...دندون نداره. ش...شینِش می‌زنه! گ...گرفتی چی می‌گم؟ ش...شینِش!» نلی با ناراحتی پرسید: «برای چی؟» شیر بزرگه گفت: «ساهزاده سیاهپوس اره‌سون کرد. بعد پوسیدن. بعد کنده سدن! اسمت چیه؟» نلی گفت: «نلی!» شیر گفت: «اسم قشنگی‌یه! ساده! منظورم ساده نه ساده.» شیر لکنتی گفت: «می... میگه شا...شاده!»

  • توضیحات تکمیلی

  • سایر کتاب‌های این مجموعه

  • نظرات خوانندگان

    • 0 نظر
    • 0

    0 رای در مشارکت نظرات به این کتاب

    نظرات

    نظر خود را بنویسید و به این کتاب رای دهید

    0
    • 5
    • 4
    • 3
    • 2
    • 1
    ورود به سایت
    لطفا صبر کنید