روزي روزگاري پيرمردي در دهكدهي سبز زندگي ميكرد. او عاشق طبيعت بود ولي اهالي دهكده زباله ميريختند و طبيعت زيبا را آلوده ميكردند. او هر روز گوني به دست در جاده راه ميافتاد و زبالهها را جمع ميكرد. پيرمرد از جمع كردن زبالهها خسته شده بود كه ناگهان...
قصه صوتی جادوگر دهکدهی سبز

نگار عجایبی
14 دقیقه
0 نفر پسندیدهاند
دیدگاه شما 4 دیدگاه کاربران
باربد جهانتاب خوب و دلنشین بود
سوفیا خداییبسیار عالی بود
زینب شاکرمی عالی بود
BARSAMخوب بود عالی بود
قصه صوتی کودکانه دیگر













مدیر سیستم :
ممنون از توجهتون:)