قصه‌ی-اژدها-کوچولو
# اضافه به لیست علاقه‌مندی‌ها

آن روز که اژدها کوچولو از خواب بیدار شد، بی‌دلیل عصبانی و بدخلق بود. او پاهایش را به زمین می‌کوبید و سوراخ‌های بینیش دود بلند می‌شد. دوستان اژدها کوچولو که دیدند اوضاع این طوری است، دیگر با او بازی نکردند و به خانه خودشان رفتند. مادر اژدها کوچولو خوب می‌دانست در این مواقع چطور باید به او کمک کند. این کتاب را همراه کودکتان بخوانید و راه‌های کنترل عصبانیت را با هم تمرین کنید!

دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران
لطفا صبر کنید