قصه‌ی-شلخته
# اضافه به لیست علاقه‌مندی‌ها

شلخته دستکشش را گم کرده بود. همه جاهایی که به عقلش می‌رسید، گشت ولی نتوانست پیدایش کند. وقتی داشت اتاقش را می گشت تازه فهمید چقدر ریخت و پاش است ولی مجبور بود خودش اتاقش را جمع‌وجور کند و موقع مرتب کردن اتاق بود که...

دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران
لطفا صبر کنید