قصه‌ی-عجب-شانسی
# اضافه به لیست علاقه‌مندی‌ها

کریتر کوچولو سکه‌ای را از روی زمین برمی‌دارد. اول فکر می‌کند که سکه برایش شانس می‌آورد ولی بعد پشت هم بدشانسی می‌آورد و ...

دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران
لطفا صبر کنید