داشتیم فوتبال بازی میکردیم که خوردم زمین و پایم درد گرفت. مرا بردند بیمارستان و دکتر پایم را معاینه کرد و گفت که شکسته است. از پایم عکس گرفتند و بعد هم آن را گچ گرفتند. توی بیمارستان دستگاههای جورواجور دیدم. بعد هم...
قصه صوتی بیمارستان که ترس ندارد
اضافه به لیست علاقهمندیها
قصه صوتی بیمارستان که ترس ندارد
نیلوفر امرایی
5 دقیقه
0 نفر پسندیدهاند
دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران
قصه صوتی کودکانه دیگر