رادیو-اول-قسمت-دوم
# اضافه به لیست علاقه‌مندی‌ها

روزي روزگاري پيرمردي در دهكده‌ي سبز زندگي مي‌كرد. او عاشق طبيعت بود ولي اهالي دهكده زباله مي‌ريختند و طبيعت زيبا را آلوده مي‌كردند. او هر روز گوني به دست در جاده راه مي‌افتاد و زباله‌ها را جمع مي‌كرد. پيرمرد از جمع كردن زباله‌ها خسته شده بود كه ناگهان...

دیدگاه شما 1 دیدگاه کاربران
BARSAM

خوب بود عالی بود

لطفا صبر کنید