قصه-تیغ-تیغو
# اضافه به لیست علاقه‌مندی‌ها

تیغ‌تیغو تیغ داشت. خیلی هم تیغ داشت. و همان‌قدر که تیغ داشت دیگران را می‌ترساند و اذیت می کرد. تا این‌که یک روز که از خواب بیدار شد دیگر تیغ نداشت. شده بود یک موجود صورتی نرم درست عین مارشملو. اما حالا که دیگر هیچ موجودی از یک مارشملوی صورتی نمی ترسید پس او باید در زندگی چه‌کار می‌کرد؟

کتاب تیغ تیغو نوشته لاریا گواردوچی و ترجمه نگار عجایبی توسط انتشارات نردبان در 32 صفحه منتشر شده است.

تیغ تیغو

دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران
لطفا صبر کنید