شیر بزرگه دهانش را باز کرد و دندانهایش را نشان داد. دندانهای نیش بالایش افتاده بودند. شیرلُکنتی گفت: «د...دندون نداره. ش...شینِش میزنه! گ...گرفتی چی میگم؟ ش...شینِش!» نلی با ناراحتی پرسید: «برای چی؟» شیر بزرگه گفت: «ساهزاده سیاهپوس ارهسون کرد. بعد پوسیدن. بعد کنده سدن! اسمت چیه؟» نلی گفت: «نلی!» شیر گفت: «اسم قشنگییه! ساده! منظورم ساده نه ساده.» شیر لکنتی گفت: «می... میگه شا...شاده!»
قصه صوتی سیرک سیاه (قسمت اول)
اضافه به لیست علاقهمندیها
قصه صوتی سیرک سیاه (قسمت اول)
اجرای گروهی
14 دقیقه
0 نفر پسندیدهاند
دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران
قصه صوتی کودکانه دیگر