رفتن به محتوای اصلی

گفتگو با معصومه یزدانی نویسنده‌ی مجموعه‌ی ریحانه و پیشی کوچولو که امسال جایزه‌ی جشنواره‌ی رشد را برای ما به ارمغان آورد.

معصومه یزدانی را اینطور می‌شناسیم: اودرباره‌ی مهارت‌های فردی و اجتماعی می نویسد. موضوعی که یکی از بزرگترین چالش‌های این روزهای حوزه‌ی کودک و نوجوان است. این چالش اما مخاطبانی دارد   اگر در آموزش آن‌ها غفلت نشود، نسلی هشیارند. به همین دلیل است که یزدانی راهی پرچالش و سخت را انتخاب کرده است. با تمام این‌ها  جوایزی که این نویسنده طی این چندسال کسب کرده است و از آن مهم‌تر استقبال مخاطبان از آثار او گواه قدم مثبت او در این راه بوده است.

این روزها هم مجموعه‌ی «ماجراهای ریحانه و پیشی کوچولو» به عنوان یکی از برگزیدگان جشنواره کتاب رشد انتخاب شده است.

داستان این مجموعه  درباره‌ی تعامل دختر کوچکی با گربه‌ی خانگی‌اش است. این دو درباره‌ی مهارت‌های فردی و اجتماعی داستان‌هایی را خلق می‌کنند و دنیایی را رقم می‌زنند.

با این نویسنده درباره‌ی مجموعه اش به گپ و گفت نشسته‌ایم.

 

 بگذارید از دو منظر به کتاب‌ها بپردازیم. در بخشی از کتاب ما با تعاملات کودک با حیوان روبروییم. نگاهی زیست‌محیطی در اینجا مطرح است و آموزشی که کمتر در آثار تألیفی به آن‌ها پرداخته شده است. شخصیت اصلی داستان شما  به مخاطب خود درباره‌ی محیط زیست چه می‌آموزد؟

در فرهنگ ما گربه و حیوانات خانگی دیگر حیوان زینتی نبودند. گربه کارکرد داشته و باعث دفع موش می‌شده که دیوار را سوراخ می‌کرده، آذوقه را می‌خورده و ناقل بیماری بوده است. این چرخه‌ای است که در زندگی همه جاندارن وجود دارد. به همین سبب حیوانات مورد مراقبت واقع می‌شده‌اند. این نگاه که هر جانداری ارزشمند و نیازمند مراقبت است یکی از چیزهایی است که شاید با شهری شدن زندگی در ایران کمتر آموزش داده شده و مغفول مانده و به همین سبب است که رفتارهای ناپسندی را از برخی افراد در قبال حیوانات می‌بینیم. با همین ذهنیت در طراحی اولیه‌ی ماجراهای ریحانه دوست داشتم شخصیت مقابل ریحانه موجودی غیر از انسان باشد که در نهایت به پیشی کوچولو رسید. حضور پیشی کوچولو در داستان باعث تلطیف فضای داستان و تقویت حس مسئولیت‌پذیری کودک در برابر موجودات ضعیف‌تر می‌شود.

این نکته جالب است. ما حضور حیوان را در کنار کودک و در زندگی شهری می‌بینیم و اینکه جشنواره‌ی رشد سمت و سوی فکری خود را با نیازها و شرایط روز همسو می‌کند نکته ی بسیار خوبی است. نظر شما چیست؟  تجربه‌ی سال‌های اخیر در عرصه‌های مختلف زندگی به ما ثابت کرده که جریان تحولات به سمت و سویی که اقتضای شکل زندگی در عصر ارتباطات است حرکت می‌کند و راه مقابله با آن ایستادن در برابرش یا انکارش نیست بلکه همراه شدن و سمت و سو دادن به آن است. برگزیده شدن مجموعه‌ای مانند ریحانه و پیشی کوچولو که طی آن شخصیت انسانی ساکن شهر، مراقب شخصیت حیوان داستان است در جشنواره‌ی رشد که از سوی نهاد مهم آموزش و پرورش اجرا می‌شود باعث امیدواری به این نکته است که خروجی مدارس در آینده کسانی نباشند که حیوانات را سنگ و چوب می‌زنند بلکه کسانی باشند که با هر مخلوقی مهربان هستند. این مهربانی لزوما به معنای بردن آن‌ها در خانه نیست. به معنای آسیب نزدن و مراقبت و اجازه زیست دادن به آن‌هاست.

و وجه دوم ماجرا آموزش مهارت‌های فردی و اجتماعی است. این مجموعه به تفکیک به چه مسائلی می‌پردازد؟   چهار جلد از این مجموعه چاپ شده که موضوع آن‌ها مهارت ارتباطی، مسئولیت پذیری، جرأتمندی و مقابله با افسردگی در کودکان است. چهار جلد هم آماده چاپ شده که آزار جنسی کودکان، ترس از تاریکی، حسادت و پذیرفتن تفاوت‌های دیگران موضوعات آن هستند. موضوعات حسادت، ترس از تاریکی و آزار جنسی با توجه به علاقمندی مخاطبین نوشته شده و پذیرش تفاوت‌های دیگران از دغدغه‌های من بوده است.

            بگذارید به تصویرگری اثر هم بپردازیم. تصاویر خردسالانه و قابل درک‌اند و درواقع  بخشی از روایت داستان و شخصیت پردازی را برعهده دارند. فکر می‌کنید این همسویی تا چه اندازه بر ارتباط مخاطب با اثر مؤثر است؟

خانم سارا خرامان زحمت تصویرگری مجموعه را کشیده‌اند و یکی از دلایل من برای تألیف چهار جلد دوم، کارهای خوب ایشان بود. کتاب کودک اگر تصویر جذابی نداشته باشد با وجود عالی‌ترین متن‌ها هم شانس دیده شدن ندارد و حضور دو جلد از این مجموعه در میان کتاب‌های برتر کودک سال گذشته و تقدیر از جلد پیشی کوچولو موشک مال توست، برگزیده شدن در جشنواره رشد امسال، حضور در فهرست لاک پشت پرنده و فهرست‌های دیگر قطعا بدون تصویرگری خوب کتاب ممکن نبود. غم و شادی و سایر احساسات در طراحی حالت چهره و بدن کارکترهای ریحانه و پیشی برعکس بسیاری از تصویرگری‌های کتاب‌های تألیفی که زیبا و خوشرنگ هستند اما دارای روح و حس نیستند،  مشخص است و باعث همذات‌پنداری مخاطب می‌شود. در نمایشگاه کتاب 95 هم که مجموعه به تازگی چاپ شده بود همکاران انتشارات می‌گفتند که کودکان جذب تصاویر و دست خط کودکانه‌ی متن می‌شوند.

یکی از تأثیرات مهم جشنواره‌ی رشد امکان حضور کتاب‌های تأییدشده در مدارس است.  به نظر شما شیوه‌نامه‌ی داوری این جشنواره نیاز به تغییراتی جهت دسترسی آسان‌تر مخاطبان به کتاب‌ها دارد؟

اگر داوری‌ها چه در جشنواره رشد و چه سایر جشنواره‌ها از سلیقه‌های فردی و سازمانی فراتر رفته و به نیاز مخاطب امروز توجه نشان دهد قطعا کتاب‌های مناسب‌تری به فهرست‌های برگزیده راه می‌یابد. مخاطب بهتر به نتایج داوری و فهرست‌های منتشر شده اعتماد می‌کند و اگر هدف از این جشنواره ارتقای آموزش و علاقمند کردن کودکان و نوجوانان به مطالعه باشد قطعا با اعتماد مخاطب به این فهرست حاصل می‌شود. نکته دیگر اطلاع رسانی وسیع در مورد حاصل این جشنواره‌‌ها ست. متأسفانه پوشش خبری اتفاقات فرهنگی در حوزه‌ی کتاب بسیار محدود است و صدای آن برعکس اخبار دیگر به گوش مخاطب عام نمی‌رسد و محدود به اهل فرهنگ می‌شود. اهل فرهنگ هم که باخبر می‌شوند به دلیل علاقمندی خودشان است که پیگیر این امور هستند. این سکوت و عدم اطلاع‌رسانی مسئله‌ی کتاب را مسئله‌ی عام و ضروری نمی‌کند. در حالی که بسیاری از محصولاتی که استفاده از آن‌ها حتی  برای سلامتی مصرف کننده مضر است با اطلاع رسانی و هیاهوی تبلیغاتی تبدیل به ضروریات زندگی امروزی افراد از هر قشری می‌شوند.

فکر می‌کنید در دسترس بودن کتاب‌های مهارتی برای کودکان و مخصوصا در شهرهای دور تا چه اندازه باید در اولویت مدیران ومسوولان قرار بگیرد؟ 

مرور اتفاقاتی که به شکل اخبار تلخ در رسانه‌ها منتشر می‌شود نشان می‌دهد که ما در مورد آموزش مهارت‌های زندگی متناسب با زندگی امروزی دچار ضعف بزرگی هستیم. این ضعف در شهرهای کوچک و دور از پایتخت به دلیل عدم دسترسی به بسیاری از امکانات و آموزش‌ها بیشتر است. اما در شهر بزرگی مانند تهران هم که خیابان به خیابان شرایط زندگی و معیشت متغیر است این معضل وجود دارد و باید باور کنیم فرزندان ما بیشتر از جدول ضرب و فرمول فیزیک و شیمی‌نیازمند آموختن مهارت-هایی مانند کنترل خشم، ارتباط موثر، توانایی نه گفتن، آموزش‌های خود مراقبتی و … هستند. تا وقتی که کتاب به طور عام و کتاب‌های مهارت زندگی به طور خاص در اختیار مخاطب قرار نگیرد تاثیر آن هم محدود به علاقمندان و پیگیران می‌شود که طبیعتا محدود هستند. در حالی که نیازمندان واقعی این کتاب‌ها کسانی هستند که دسترسی به این منابع ندارند. یکی از بهترین و ممکن‌ ترین راه‌های دسترسی کودکان و والدین در شهر و روستاهای مختلف به کتاب‌های مهارت زندگی حضور این آثار در مدارس است.

فکر می‌کنید برای جلب نظر والدین برای توجه بیشتر آنها به کتاب‌های مهارتی باید چه راهکاری را در پیش گرفت؟

کتاب‌های مهارتی اگر درست و اصولی تالیف شوند در دو سطح به آموزش می‌پردازند. سطح اول کودکان خردسال و سطح دوم پدران و مادران ایشان است. اگر کتاب‌ها در معرض دید و در دسترس باشد قطعا والدین از آنها استقبال می‌کند. و چه جایی بهتر از مدارس. با وضعیت فعلی کتابخانه‌های مدارس خیلی رویایی به نظر می‌رسد اما چقدر خوب می‌شود که مدارس کتابخانه داشته باشند و این کتابخانه‌ها بخشی اختصاصی برای والدین داشته باشند و پدر و مادرها بتوانند در آن عضو شوند و ….

 

برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برگشت به بالا
سبد خرید
  • هیچ محصولی در سبدخرید نیست.