شعر اون چیه پشت برگا؟
نینی که به دنبال ببری رفته باغوحش، با حیوانات و صداهایشان آشنا میشود. شما هم میتوانید با خواندن شعرهای کتاب…
شعر دالی نینی دیدمت
نینی دوست داردبا شما دالیبازی کند. شعر را همراه با کودکتان بخوانید و با هم دالیبازی کنید تا او کلمات…
شعر نینی عاشق زمستونه
کوچولوها با ورق زدن این کتاب و پیدا کردن دانههای بزرگ برف، سورتمهی قرمز، موش خرمای پشمالوی بانمک و چیزهای…
شعر نینی عاشق پاییزه
کوچولوها با ورق زدن این کتاب و پیدا کردن یک کیک سیب خوشمزه، چند تا بلوط تازه، یک کلاه گرم…
شعر نینی عاشق تابستونه
کوچولوها با ورق زدن این کتاب و پیدا کردن خورشید زرد بزرگ، دمپایی لاانگشتی، بستنی قیفی و چیزهای تابستانی و…
شعر نینی عاشق بهاره
کوچولوها با ورق زدن صفحات بزرگ و محکم این کتاب و پیدا کردن جوجههای نازنازی، پروانههای رنگی، قورباغههای قورقوری و…
قصه خرگوش کوچولو و خانوادهاش
خرگوش کوچولو عاشق خانوادهاش است. وقتی مشکلی برایش پیش میآید، مامان و بابا او را راهنمایی میکنند. خیلی وقتها دور…
قصهی بداخلاقوزوروس
گریسی بداخلاقوزوروس یک دایناسور بداخلاق است. مدام بهانه میگیرد، نق میزند و به حرف گوش نمیکند و دوست دارد هر…
شعر بچهی من چه شکلیه؟
کتابهای دالیبازی با طراحی خاص، تصاویر جذاب و شعرهای شیرین، هر کودک نوزاد و نوپایی را سرگرم میکند!
قصهی چی بخورم قوی بشم
آلن دوست دارد آنقدر قوی باشد تا بتواند همراه دوستانش با سرعت بدود و از آنها عقب نماند. یک شب،…
قصهی خرگوشک تقصیر بچهها نیست
هاوارد خرگوشه خیلی با دست و پا بود. مشکل همه را حل میکرد و به داد همه میرسید تا اینکه…
قصهی آلن تو میتوانی!
آلن دوست داشت توپبازی کند. ولی نمیتوانست مثل دوستانش توپ را مستقیم به آن دورها پرتاب کند. او خیلی ناامید…
قصهی لطفا بگو لطفا!
سارا عاشق معلمبازی بود. اما وقتی خودش معلم میشد، اصلاً نمیگفت «لطفاً»، «ممنون» یا «خواهش میکنم». وقتی با عروسکهایش بازی…
قصهی نوشتن چه خوبه!
کارلوس دوست دارد مثل دوستانش اسم خودش را یاد بگیرد. از مادرش میخواهد در این کار کمکش کند. او قسمت…
قصهی به چپ چپ به راست راست
پگی عاشق رژه رفتن دوروبر خانهشان است. خیلی هم دوست دارد رژهی بچهها را در مدرسه رهبری کند. ولی او…
قصهی کی چهکاره است؟
تامی و پدرش به پارک میروند. اما سر راه، بعضی جاها توقف میکنند تا پدر تامی پوسترهای مسابقهی دو را…
قصهی بهترین معلم دنیا
کریتر معلمش را خیلی دوست داشت و میخواست برای روز معلم یک هدیهی خیلی خوب برایش درست کند ولی صبح…
قصهی من کوچک نیستم
من میخواهم بروم توی جنگل چادر بزنم و بخوابم. مامانم میگوید که من یک کم برای این کار کوچکم و…
قصهی دیدی گم شدیم!
شاتو خسته شد. نشست کنار دیوار و گفت: «دیدی گم شدیم، پیدا هم نمیشیم؟» و چشمهایش اشکی شد. چشمهای…
قصهی پول علف خرس نیست
خواهر خرسی و برادر خرسی خیلی چیزها را خوب میدانند؛ مثلاً میدانند کجا میشود گلهای خیلی قشنگ پیدا کرد، کجا…
در بخش قصهها شما میتوانید داستانهای ما را به صورت صوتی بشنوید. کتابهای صوتی در اکثر موارد جذابیت بیشتری برای کودکان دارند. میتوانید از قصههای نردبان برای تقویت مهارتهای شنیداری و یا بهجای قصه شب برای خواب کودکان استفاده کنید.