ترس-فرفری-از-صداهای-بلند
# اضافه به لیست علاقه‌مندی‌ها

اسم بره كوچولوی قصه‌ی ما فرفری بود. او دوست داشت بازی كند و صدای قورقور قورباغه‌ها را بشنود ولی از صداهای بلند می‌ترسيد. از صدای تراكتور، گاو، رعد و برق و... هر وقت صدای بلند می‌شنيد، پنهان می‌شد. پدرش متوجه شد كه فرفری خيلی می‌ترسد پس همراه او راه افتاد، تا بگويد كه هيچ‌ كدام از اين چيزها ترس ندارد. در راه حيوانات زيادی ديدند و سر و صداهای بلندی شنيدند ولی ...

دیدگاه شما 0 دیدگاه کاربران
لطفا صبر کنید