نوروز تو راهه ما ایرانیها از قدیم رسم داشتیم با اومدن سال جدید رخت و…

این شتر بارش را گم نمیکند.
«شتره و بار سنگینش» داستانی با محوریت پذیرش مسئولیت به قلم معصومه یزدانی و با تصویرگری پگاه رخشا منتشر شد.
به گزارش روابط عمومی انتشارات فنی ایران( کتابهای نردبان)،این کتاب که در قالب مجموعهی « وقتی من این شکلیام» منتشر شده است، برگرفته از داستانی از مرزبان نامه است. در کتاب«شتره و بار سنگینش» ، شتری که در جریان داستان زندگی عموی خودش قرار گرفته ، تلاش می کند دربارهی تنبلی، و عدم پذیرش مسئولیت آگاهی ببخشد. در این داستان شتر و الاغ باید بار نمک را که سنگین است حمل کنند، اما الاغ از این وظیفه سر باز میزند و وارد آب میشود تا بار نمک از بین برود.
براین اساس مجموعهی «وقتی من این شکلیام» به کودکان بالای 7 سال اصول روابط اجتماعی و رفتارهای درست در تعامل با افراد و جامعه را میآموزد.
نویسنده تلاش کرده است با قلم خود نگاهی به ادبیات کهن ایران داشته باشد، ضمن آنکه از عناصر دنیای معاصر در شخصیتپردازی و فضاسازی بهره ببرد.
در ابتدای این کتاب میخوانیم:« یکی بود، یکی نبود. یک شتره بود و یک الاغه که کار هردوشان باربری بود. روزی از روزها صاحبشان آنها را به معدن نمک برد. شتره که کوه نمک را دید، آستینهایش را بالا زد و گفت:« باید دست بجنبونم امروز کارم خیلی زیاده!» الاغه گفت:« صبح گفتم دل درد بگیرم، نیام سر کارها!»
این کتاب که کاغذ آن از جنگلهای صنعتی پایدار تهیه شده است، ده هزار تومان قیمت دارد.
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است