اولین بار بود که سارا به دندانپزشکی میرفت. بعد از خواهرهایش نوبت او بود. صبر کرد تا بلاخره نوبتش شد. وقتی روی صندلی دندانپزشکی نشست فکر کرد چقدر کار راحتی است. دکتر آمد و دندانهایش را نگاه کرد و قرار شد که دندانهایش را تمیز کند ولی...
کودکان از تمرینهای مربوط به استراحت و آرامش عضلانی لذت میبرند. آنها میتوانند با هشتپای عصبانی این داستان همزادپنداری کنند و هنگامی که پری دریایی حفظ آرامش و مدیریت خشم را به او آموزش میدهد، او را همراهی کنند. تمرکز این روش مفید مدیریت خشم و استرس بر آگاهیبخشی دربارهی دستههای عضلات مختلف است تا بتواند آرامش کامل را در ذهن و بدن ایجاد کند. آرامش عضلانی از میزان استرس و اضطراب میکاهد و درد و خشم را کاهش میدهد. این داستان گیرا میتواند ذهن و بدن کودک را آرام کند و به او آرامش بدهد.
جونیور توی کوچه رفت. لورا هم دنبالش رفت ولی هرچه گشت، نتوانست پیدایش کند. جونیور گم شد. ترس برش داشته بود که مامان و بابا پیدایش کردند. فردای آن روز، جونیور کتابی از کتابخانه امانت گرفت که عنوانش «گمشده در فضا» بود. تا کتاب را باز کرد که بخواند، چیزی او را به سمت خودش کشید و در یک فضاپیما فرود آمد…
پسر کوچولوی این داستان بابت چیزهایی ناامید میشود و به گریه میافتد که فکرش را هم نمیکنید! خوشبختانه پدر و مادر او همراهش هستند و هر بار کار جدیدی به او یاد میدهند تا راحتتر با ناامیدی کنار بیاید و برای هر چیز کوچکی بیش از حد ناراحت نشود. این کتاب را همراه کودکتان بخوانید، با چیزهایی که برای اولین بار باعث حس ناامیدی در کودکان میشود آشنا شوید و راه های غلبه بر ناامیدی را با هم تمرین کنید.
زندگی خوب و خوش سمی، وقتی که جاسمین همسایهی آنها میشود، به هم میریزد. سمی دوستش استلا را دارد و به دوست دیگری نیاز ندارد. آنها دوستهای صمیمی هستند؛ مثل یک جفت دستکش. دوستها که سهتا میشوند، مشکلاتی پیش میآید. چون بیشتر وقتها یک نفر از دایرهی دوستی بیرون میماند. اما…
همهی آدمها بعضی وقتها میترسند ولی بچهها خیلی بیشتر میترسند: از تاریکی، رعدوبرق، باد، آتش، صداهای بلند، … اما راههای زیادی برای مقابله با ترس وجود دارد…
کسی که در پی جنگ، بلایای طبیعی یا شرایط دیگر زندگیاش در خطر است و به ناچار باید بگریزد؛ از چنین کسی به عنوان «مهاجر اجباری» یاد میکنند. مهاجرت اجباری از روستا به شهر و چه از کشوری به کشوری دیگر پدیده ای است که امروزه انسان های زیادی در سراسر جهان آن را تجربه میکنند؛ تجربه مملو از چالش های غیر منتظره.
کسی این کلاغ آبی را میخواهد؟ داستان کلاغ کوچکی است که در جستجوی یک وطن جدید تک و تنها اما با کوله باری از امید، شجاعانه پای در راه سفر می گذارد؛ در پی یافتن جایی که در آن «امنیت» داشته باشد و او را همانطور که هست بپذیرند. این کتاب کودکان را با احساس طرد شدن، غریبگی، درماندگی و تنهایی در غربت آشنا می کند و به آنها نشان میدهد چگونه با درک تفاوت ها و پذیرش آنها و نیز با تکیه بر دانسته ها و توانایی های خود میتوانند چالشهای مهاجرت را به فرصت تبدیل کنند این کتاب روایتی است بدون زمان با موضوع آشنا داستانی برای همه آنهایی که میخواهند دنیا را جای بهتری کند.
رانی شکلات و شیرینی خیلی دوست دارد و تمام مدت مشغول خوردن است. تا اینکه یک شب با یک پاستیل خرسی غولپیکر مواجه میشود که همه چیز را میبلعد. باید برای نجات شهرش از دست پاستیل خرسی دست به کار شود.
بتی خرگوش آتش پاره است. او میخواهد ستاره فوتبال شود. اما چون نمی تواند گل بزند، ناامید میشود.
بتی خرگوشه تصمیم میگیرد دیگر فوتبال بازی نکند اما برادرش او را راضی میکند که فوتبال را کنار نگذارد….
من یک چنگالم. من عاشق کارم هستم. کارم خیلی مهم استچون به آدمها در غذا خوردن کمک میکنم. قبلاً سرم خیلی شلوغ بود اما این روزها بیکارم چون همه میگویند بو میدهم. آخر من حمام کردن را دوست ندارم… کودکان با مطالعهی این کتاب به اهمیت رعایت بهداشت فردی پی میبرند.