رفتن به محتوای اصلی

قصه‌ی آلن تو می‌توانی!

آلن دوست داشت توپ‌بازی کند. ولی نمی‌توانست مثل دوستانش توپ را مستقیم به آن دورها پرتاب کند. او خیلی ناامید شده بود و فکر می‌کرد هرگز نمی‌تواند این کار را انجام بدهد. ولی دوستانش او را یاد وقتی انداختند که خجالت می‌کشید و نمی‌توانست با خانم کتی صحبت کند یا زمانی که نمی‌توانست شنا کند و به میله استخر چسبیده بود ولی با کمک دوستانش موفق شد. بیایید ببینیم وقتی دوست‌های آلن او را تشویق می‌کنند چه اتفاقی می‌افتد.

 

 

برای این نوشته 4 نظر ثبت شده است

  1. مرسی 👌 فقط ای کاش رده سنی هر قصه رو هم توی توضیحات اضافه کنید

    1. سلام
      از همراهی شما ممنونیم. برای دیدن گروه سنی قصه‌ها می‌تونید گروه سنی اعلام شده برای کتاب کمک بگیرید.

  2. عالی بود
    از گوینده و انتشارات نردبان سپاسگزارم 🙏🌷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برگشت به بالا
سبد خرید
  • هیچ محصولی در سبدخرید نیست.