رفتن به محتوای اصلی

قصه‌ی پسر شکمو و هیولای پاستیلی

رانی شکلات و شیرینی خیلی دوست دارد و تمام مدت مشغول خوردن است. تا اینکه یک شب با یک پاستیل خرسی غول‌پیکر مواجه می‌شود که همه چیز را می‌بلعد. باید برای نجات شهرش از دست پاستیل خرسی دست به کار…

ادامه مطلب

قصه‌ی بتی خرگوشه می‌خواد گل بزنه

بتی خرگوش آتش پاره است. او می‌خواهد ستاره فوتبال شود. اما چون نمی تواند گل بزند، ناامید می‌شود. بتی خرگوشه تصمیم می‌گیرد دیگر فوتبال بازی نکند اما برادرش او را راضی می‌کند که فوتبال را کنار نگذارد....  

ادامه مطلب

قصه‌ی چنگالی که بوی بد می‌داد

من یک چنگالم. من عاشق کارم هستم. کارم خیلی مهم استچون به آدم‌ها در غذا خوردن کمک می‌کنم. قبلاً سرم خیلی شلوغ بود اما این روزها بیکارم چون همه می‌گویند بو می‌دهم. آخر من حمام کردن را دوست ندارم... کودکان…

ادامه مطلب

قصه‌ی اژدها کوچولو

آن روز که اژدها کوچولو از خواب بیدار شد، بی‌دلیل عصبانی و بدخلق بود. او پاهایش را به زمین می‌کوبید و سوراخ‌های بینیش دود بلند می‌شد. دوستان اژدها کوچولو که دیدند اوضاع این طوری است، دیگر با او بازی نکردند…

ادامه مطلب
فرانکلین و پتوی آبی

قصه‌ی فرانکلین و پتوی آبی

فرانکلین بچه لاک‌پشتی است که خیلی کارها بلد است‌؛ مثلاً می‌تواند در لاک تنگ و تاریکش تنهایی بخوابد، البته اگر برایش قصه شبش را گفته باشند و چراغ خوابش را هم روشن کرده باشند و یک لیوان آب هم برایش…

ادامه مطلب

قصه‌ی غرغروها برنده نمی‌شوند

این کتاب به دو موضوع مشکل‌ساز می‌پردازد: برنده شدن و غر زدن. وقتی یک روز مندل روی شانس نیست، مادرش کمکش می‌کند بفهمد که همه‌ی کارهای زندگی رقابت نیست. در حقیقت، باخت می‌تواند آدم را قوی‌تر کند! مامان می‌گوید اگرچه…

ادامه مطلب

قصه کرم شب‌تابی که نور نداشت

لوسی یک کرم شب‌تاب است و در گروه‌شان از همه باهوش‌تر است و بهتر پرواز می‌کند. اما نوری از او نمی‌تابد! پس وقتی که یک وزغ بدجنس و گروهش مخفیانه نقشه‌ای شرورانه می‌کشند، آیا لوسی می‌تواند دوستانش را نجات دهد؟

ادامه مطلب
برگشت به بالا
سبد خرید
  • هیچ محصولی در سبدخرید نیست.