رفتن به محتوای اصلی

قصه‌ی شوتک گفت نه

بیا بریم بازی! بریم بازی!

چرا هی می‌گویم بیا بریم بازی؟ چون من شوتکم. بازی کردن را هم خیلی دوست دارم. خب! بعضی وقت‌ها هم موقع بازی دسته گل به آب می‌دهم. مثل چی؟ مثل گلدان شکسته‌ی عمو شیتو، مثل ماشین خراب گردالو، مثل دیر رسیدن به اردو و … ولی من خیلی چیزها هم یاد می‌گیرم. مثل کاردستی درست‌کردن با قیچی،  مثل بالا رفتن از سرسره‌‌ی بی پله، مثل دوست پیدا کردن با سیب، مثل گوش نکردن به بعضی حرف‌ها و کلی چیزهای خوب دیگر.

دوست داری ماجراهایم را بدانی این کتاب را بخوان.

سموئل ترسوزوروس از خیلی چیزها می‌ترسد. او از عنکبوت، صداهای عجیب، سایه‌ها در شب و تنها ماندن می‌ترسد.

آیا روزی می رسد که بر ترسش غلبه کند؟

مجموعه کتاب‌های احساسات دایناسوری درباره‌ی هیجانات کودکان است و این‌که چگونه با این احساسات مشکل‌آفرین برخورد کنند. کتاب‌هایی بامزه و سرگرم‌کننده که بچه‌ها دوست دارند بارها و بارها آن‌ها را بخوانند.

برای این نوشته 2 نظر ثبت شده است

  1. تشكر از شما بعضي از قصه گوها خيلي خوب و بعضي ها خيلي ضعيف هستند

    1. ممنون از اینکه همراه ما هستید و نظرتون رو برامون می‌نویسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برگشت به بالا
سبد خرید
  • هیچ محصولی در سبدخرید نیست.