روز زمین پاک است و اقای هیرون به همه نهال اهدا میکند. اما فرانکلین نهال…
قصهی فقط با من دوست باش
زندگی خوب و خوش سمی، وقتی که جاسمین همسایهی آنها میشود، به هم میریزد. سمی دوستش استلا را دارد و به دوست دیگری نیاز ندارد. آنها دوستهای صمیمی هستند؛ مثل یک جفت دستکش. دوستها که سهتا میشوند، مشکلاتی پیش میآید. چون بیشتر وقتها یک نفر از دایرهی دوستی بیرون میماند. اما…
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است