سارا از اینکه با همکلاسیهایش به گردش علمی میرود خیلی خوشحال است. اما وقتی جلوی…

قصهی چه خواب بدی دیدم
خواب دیدم یک معجون جادویی درست کردمو سرکشیدم. و یکدفعه شکل یک هیولا شدم. نعره می زدم و همه از من میترسیدند. هرکاری هم که دوست داشتم، میکردم. نه موهایم را شانه میکردم نه دندانهایم را مسواک میزدم ولی…
سموئل ترسوزوروس از خیلی چیزها میترسد. او از عنکبوت، صداهای عجیب، سایهها در شب و تنها ماندن میترسد.
آیا روزی می رسد که بر ترسش غلبه کند؟
مجموعه کتابهای احساسات دایناسوری دربارهی هیجانات کودکان است و اینکه چگونه با این احساسات مشکلآفرین برخورد کنند. کتابهایی بامزه و سرگرمکننده که بچهها دوست دارند بارها و بارها آنها را بخوانند.
برای این نوشته 0 نظر ثبت شده است