قصه صوتی کودکانه
قصه صوتی زنی با تاجی از گل‌های آبی (قسمت دوم)

قصه صوتی زنی با تاجی از گل‌های آبی (قسمت دوم)

ناهید هر روز برای آوردن آب، کنار رودخانه می‌رفت. عادت داشت قبل از پر کردن کوزه کنار رودخانه بنشیند، به ناخن‌هایش گلبرگ قرمز بچسباند. موهایش را در باد شانه کند و با زنی که ته رودخانه زندگی می‌کرد، حرف بزند. زن، لباس سفیدی از تو بر تن و تاجی از گل‌های آبی بر سر داشت. کوزه‌ی بزرگی هم کنارش بود که ناهید فکر می‌کرد تمام آب رودخانه از آن بیرون می‌آید...
time 7 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی زنی با تاجی از گل‌های آبی (قسمت اول)

قصه صوتی زنی با تاجی از گل‌های آبی (قسمت اول)

ناهید هر روز برای آوردن آب، کنار رودخانه می‌رفت. عادت داشت قبل از پر کردن کوزه کنار رودخانه بنشیند، به ناخن‌هایش گلبرگ قرمز بچسباند. موهایش را در باد شانه کند و با زنی که ته رودخانه زندگی می‌کرد، حرف بزند. زن، لباس سفیدی از تو بر تن و تاجی از گل‌های آبی بر سر داشت. کوزه‌ی بزرگی هم کنارش بود که ناهید فکر می‌کرد تمام آب رودخانه از آن بیرون می‌آید...
time 10 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی لاک‌پشت و مرغابی

قصه صوتی لاک‌پشت و مرغابی

تو هم بعضی وقت‌ها این شکلی می‌شوی! لاک‌پشته هم اولش این شکلی بود، ولی شانس آورد که دوست‌هایش قیافه‌اش را دیدند و دست به کار شدند و ... تو که نمی‌خواهی همین‌جا قصه را برایت تعریف کنم؟ می‌خواهی؟ پس ورق بزن برو اول کتاب، قصه را بخوان.

time 7:50 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی این کدوی پیرزن است

قصه صوتی این کدوی پیرزن است

پیرزن دست‌هایش را به کمرش می‌زند و می‌گوید: «این‌طور نمی‌شود که شما همین‌طور سرتان را بیندازید پایین و بروید توی کدوی یک نفر دیگر.» خودم را از بغل مادر بیرون می‌کشم و می‌گویم: «با این کارتان تمام قصه و نمایش را خراب کردید.» خاله جان که ترسش کمی ریخته است می‌گوید: «پیرزن باید از دست شما فرار می‌کرد و می‌رفت توی کدو.» شیر می‌گوید: «چه فراری؟ مگر اصلا شیری هم مانده که کسی بخواهد از دستش فرار کند؟»
time 14 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی جواب‌های دردسرساز

قصه صوتی جواب‌های دردسرساز

«آرجی» نمی‌داند که وقتی کسی از او تعریف یا انتقاد می‌کند چه جوابی بدهد و بعضی وقت‌ها هم دوستانش را از خودش می‌رنجاند. اما کم‌کم می‌فهمد که نظر دیگران به او کمک می‌کند تا بهتر بشود و یاد می‌گیرد با کسی که نظرش را درباره‌ی او می‌گوید چطور برخورد کند.

time 14 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی ایست! زورگویی ممنوع

قصه صوتی ایست! زورگویی ممنوع

زنگ تفریح من و سهند و آرش و ماهان باهم از کلاس رفتیم بیرون، توی حیاط هم دست‌های هم را گرفته بودیم، هر بار که امید می‌خواست خوراکی‌هایمان را از دستمان بکشد چهارنفری می‌گفتیم: «ایست!» بالاخره امید مجبور شد زنگ تفریح دوم برای خودش از بوفه‌ی مدرسه خوراکی بخرد چون فهمید زورش به گروه مرد عنکبوتی نمی‌رسد.

time 14 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی وقتی سارا مریض می‌شود

قصه صوتی وقتی سارا مریض می‌شود

سارا مريض شده بود. بدنش پر بود از دانه‌های ريز. حالش آن‌قدر بد بود كه نمی‌توانست بازی يا حتی نقاشی كند. حوصله‌اش هم سر می‌رفت. مادرش و تارا داشتند شيرينی درست می‌كردند ولی او بايد در تختخوابش می‌ماند و استراحت می‌كرد...
time 11 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی خرگوش بازيگوش

قصه صوتی خرگوش بازيگوش

هاوارد خرگوشه خیلی بازیگوش بود و به حرف هیچ‌ کس گوش نمی‌کرد تا این‌ که یک بار اتفاقی برایش افتاد. هاوارد خیلی غصه خورد، برای همین تصمیم گرفت تا...

time 6 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی دختری با موهای وزوزی

قصه صوتی دختری با موهای وزوزی

«لوسی غذای بدبویی می‌خورد که حال همه‌ی ما را به هم می‌زند.» لوسی دختر منحصربه‌ فردی است و رالف دوست دارد او را مسخره کند. نقطه‌ی عطف زندگی لوسی زمانی سر می‌رسد که ...

time 10 دقیقه
play بشنوید
قصه صوتی کی همه چی را بلده؟

قصه صوتی کی همه چی را بلده؟

مامان هر روز به من دیکته می‌گوید، اما من هردفعه نصفی از کلمه‌ها را غلط می‌نویسم. خوب قیافه‌ی کلمه‌ها نمی‌ماند و موقع نوشتن همه را قاطی می‌کنم. شب‌ها کتابم را زیر سرم می‌گذارم تا کلمه‌ها بروند توی سرم و شب خوابشان را ببینم، می‌خواهم قیافه‌ی آن‌ها یادم بماند، ولی اصلاً فایده ندارد. من شب‌ها فقط خواب همبرگر و پیتزا و لازانیا می‌بینم.
time 16 دقیقه
play بشنوید