قصه صوتی کودکانه

نازک نارنجی چاق و چله بود. آرواره‌های قوی داشت و وقتي با همبازی‌هايش بازی می‌كرد، هميشه برنده بود. ولی خيلی…

باغچه‌ی پسرک داستان پسری است که دلش می‌خواهد همه‌ جا سبز باشد ...

در این داستان سپهر و خانواده‌اش دارند خودشان را آماده می‌کنند تا به سفری چند روزه بروند و ... در…

داشتین فوتبال بازی می‌کردیم که خوردم زمین و پایم درد گرفت. مرا بردند بیمارستان و دکتر پایم را معاینه کرد…

فيلی، كه تازه با مادرش به اين شهر آمده، روز اول مدرسه كلاهی را بر سر می‌گذارد كه مادربزرگش به…

شوکا همین که بیدار شد، فهمید اتفاق بدی افتاده، از رختخواب که بیرون آمد، رنگ خودش هم پرید. دوتا آدم…

شوکا همین که بیدار شد، فهمید اتفاق بدی افتاده، از رختخواب که بیرون آمد، رنگ خودش هم پرید. دوتا آدم…

وروجک قدكوتاه و بدقيافه است. دندان‌هايش مثل دندان‌های گراز است و صدايش شبيه صدای قورباقه‌ای است كه مار بو‌آ آن…

بئاتریس دختر مرتب و منظمی بود که همه‌­ی کارهایش را درست انجام می‌­داد و هیچ کاری یادش نمی‌­رفت. صبح‌­ها خودش…

آلما همراه مامان و بابا به سفر رفتند. به شهری دور که نه مرغ دریایی داشت و نه قایق قرمز…

جی کی گفت: «وای، چه عالی! چه شانسی آوردم. پس شما صدای من رو می‌شنوید. راستش دیگر نمی‌توانم صبر کنم.…

مهتاب دوست دارد که به پارک برود. یا حداقل یک نفر پیدا شود که با او بازی کند. اما مامان…

آن‌جا که دشت تمام می‌شد و جنگل شروع می‌شد، هر روز، ژیوان و سنجاب کوچک همدیگر را می‌دیدند. هر روز…

]تق‌تق‌زوزوس، بچه‌دايناسوری كه تازه می‌خواهد به دنيا بيايد، به‌اندازه‌ای نزديک‌بين است كه حتی نمی‌تواند راه بيرون آمدن از تخم را…

اسم بره كوچولوی قصه‌ی ما فرفري بود. او دوست داشت بازی كند و صدای قورقور قورباغه‌ها را بشنود ولی از…

گاهی به‌اندازه‌ای عصبانی می‌شويم كه تنها آرزوی‌مان اين است كه ديگران تنهای‌هان بگذارند! يك شب، پسر كوچولويی كه همين آرزو…

روزی روزگاری پيرمردی در دهكده‌ی سبز زندگی می‌كرد. او عاشق طبيعت بود ولی اهالی دهكده زباله می‌ريختند و طبيعت زيبا…

قصه‌ی مدرسه چه خوبه داستان دختری به اسم لولاست. لولا درمورد مدرسه رفتن مطمئن نيست. به هر حال وقتی دلش…