من همه کار بلدم. میتوانم با تانک جلوی حملهی دشمن را بگیرم، به حیوانات باغ وحش غذا بدهم، فضانوردی کنم و خیلی کارهای دیگر ولی...
هاوارد خرگوشه مثل خیلی از بچههای همسن و سال تو وقتی از چیزی خوشش میآمد، دستبردار نبود. یک روز وقتی که در راه مدرسه با یک بادکنکفروش روبهرو شد، زیادهروی کار دستش داد. او آنقدر بادکنک خرید که به پرواز درآمد...
بیا بریم بازی! بریم بازی!
چرا هی میگویم بیا بریم بازی؟ چون من شوتکم. بازی کردن را هم خیلی دوست دارم. خب! بعضی وقتها هم موقع بازی دسته گل به آب میدهم. مثل چی؟ مثل گلدان شکستهی عمو شیتو، مثل ماشین خراب گردالو، مثل دیر رسیدن به اردو و ... ولی من خیلی چیزها هم یاد میگیرم. مثل کاردستی درست کردن با قیچی، مثل بالا رفتن از سرسرهی بی پله، مثل دوست پیدا کردن با سیب، مثل گوش نکردن به بعضی حرفها و کلی چیزهای خوب دیگر.
هاوارد خرگوشه مثل خیلی از بچههای همسن و سال تو از خیلی چیزها میترسید. تا اینکه یک روز که او کنار پنجره ایستاده بود اتفاق جالبی برایش افتاد. هاوارد با چشمهای خودش دید که یک پرنده برای اولین بار چطوری پرواز میکند. حرفهای پرنده به هاوارد کمک کرد تا ...
کتاب خرگوشک نترس! نوشته هاوارد بینکو و ترجمه سارا وطن آبادی ازبهترین آثار منتشر شده در زمینه آموزش مهارتهای زندگی به کودکان 3 تا 9 ساله است. این کتاب را انتشارات نردبان منتشر کرده است.
دوست داری ماجراهایم را بخوانی؟ ماجراهای من در چهارده کتاب چاپ شده که این کتاب یکی از آنهاست.
ترس از تاریکی، من ریحانه هستم، این هم پیشی کوچولوی من است، من و پیشی کوچولو توی اتاق من گیر افتادیم و قرار است گرگ بلا، من و پیشی کوچولو را یک لقمه چپ بکند. لطفا کتاب را باز کن و بیا به کمک ما!