جدیدترین ‌ها
قصه صوتی امان از دست عصبانيت

قصه صوتی امان از دست عصبانيت

وقتی پسربچه‌‌ای چندين ‌بار از مادرش «نه» می‌شنود، عصبانی می‌شود و به اژدهايی تبديل می‌شود كه می‌خواهد همه چيز را نابود كند. هيچ چيز از دست اين اژدها در امان نيست: نه اسباب‌بازی‌های زيبا و دوست‌ داشتنی و نه حتی مامان و بابا. اما خوشبختانه آتش عصبانيت اژدها هميشگی نيست.
time 6
play بشنوید
قصه صوتی رازهایی که نباید مخفی کرد

قصه صوتی رازهایی که نباید مخفی کرد

یادت باشد بعضی رازها هرگز نباید مخفی بماند. شوالیه آلفرد هم راز وحشتناکی دارد؛ رازی که هرگز نباید مخفی بماند؛ اما شوالیه آلفرد بیچاره رازش را باید به چه کسی بگوید؟ به چه کسی می‌تواند اعتماد کند؟

time 11
play بشنوید
قصه صوتی حلزونی با موهای بلند

قصه صوتی حلزونی با موهای بلند

بیا بریم بازی! بریم بازی!
چرا هی می‌گویم بیا بریم بازی؟ چون من شوتکم. بازی کردن را هم خیلی دوست دارم. خب! بعضی وقت‌ها هم موقع بازی دسته گل به آب می‌دهم. مثل چی؟ مثل گلدان شکسته‌ی عمو شیتو، مثل ماشین خراب گردالو، مثل دیر رسیدن به اردو و ... ولی من خیلی چیزها هم یاد می‌گیرم مثل کاردستی درست کردن با قیچی، مثل دوست پیدا کردن با سیب، مثل بالا رفتن از سرسره بی‌پله،‌ مثل گوش نکردن به بعضی حرف‌ها و کلی چیزهای خوب دیگر. دوست داری ماجراهایم را بخوانی؟ ماجراهای من در سیزده کتاب چاپ شده که این کتاب یکی از آن‌هاست.
time 10
play بشنوید
قصه صوتی ناز کردن بچه‌ غول

قصه صوتی ناز کردن بچه‌ غول

من توی شکم یک غول گنده‌ی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که که نمی‌توانستم حتی جلوی پایم را ببینم. اما بدتر از همه صدای جیغ و فریادهایی بود که نمی‌دانستم از کجا می‌آید... این‌ جا پر بود از بچه‌ آدم و بچه‌ غول‌هایی که به آن‌ها چسبیده بودند.

time 9
play بشنوید
قصه صوتی نامه به پاندا

قصه صوتی نامه به پاندا

من توی شکم یک غول گنده‌ی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که که نمی‌توانستم حتی جلوی پایم را ببینم. اما بدتر از همه صدای جیغ و فریادهایی بود که نمی‌دانستم از کجا می‌آید... این‌ جا پر بود از بچه‌ آدم و بچه‌غول‌هایی که به آن‌ها چسبیده بودند.
time 8
play بشنوید
قصه صوتی پنگوئن شکلاتی تو دل ‌برو

قصه صوتی پنگوئن شکلاتی تو دل ‌برو

من توی شکم یک غول گنده‌ی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که نمی‌توانستم حتی جلوی پایم را ببینم. اما بدتر از همه صدای جیغ و فریادهایی بود که نمی‌دانستم از کجا می‌آید... این‌ جا پر بود از بچه‌ آدم و بچه‌ غول‌هایی که به آن‌ها چسبیده بودند.
time 10
play بشنوید
قصه صوتی موش کوچولو دندانپزشک می‌شود

قصه صوتی موش کوچولو دندانپزشک می‌شود

حالا موش کوچولو هم که خودش دندان‌پزشک شده، حسابی وضع دندان‌هایش خراب است و از درد آه‌ و ناله می‌کند. داستان این کتاب، ما را یاد یکی از ضرب‌المثل‌های معروف گستان سعدی می‌اندازد. همان ضرب‌المثلی که درباره‌ی زنبور بی‌عسل است. باید کتاب موش کوچولو دندان‌پزشک می‌شود نوشته مژگان کلهر را بخوانید تا بدانید موش کوچولوی ما چه ربطی به زنبور بی‌عسل دارد. 
time 8
play بشنوید
قصه صوتی موش کوچولو به قصر شیر می‌رود

قصه صوتی موش کوچولو به قصر شیر می‌رود

موش کوچولو قرار است برای خدمت به قصر شیر برود و آن‌جا کار کند. اما کار کردن در قصر شیر کار آسانی نیست. داستان این کتاب شبیه یکی از حکایت‌های گلستان سعدی است. حکایت آن دو برادر که یکی خدمت سلطان می‌کند و یکی نان بازوی خودش را می‌خورد. کتاب موش کوچولو به قصر شیر می‌رود نوشته مژگان کلهر را بخوانید تا بدانید داستان موش کوچولوی ما چه ربطی به حکایت دو برادر دارد.
time 8
play بشنوید
قصه صوتی موش کوچولو سوار کشتی می‌شود

قصه صوتی موش کوچولو سوار کشتی می‌شود

موش کوچولو که آشپز کشتی شده حسابی از تکان‌های کشتی ترسیده و با داد و فریادهایش ناخدا را عصبانی کرده و الان است که ناخدا پرتش کند توی آب... اما این‌ بار انگار قرار است اتفاق متفاوتی برایش بیفتد. داستان این کتاب شبیه یکی از حکایت‌های گلستان سعدی است. حکایت تاجری که با شاگرد ترسویش سوار کشتی می‌شود... باید کتاب موش کوچولو سوار کشتی می‌شود نوشته مژگان کلهر را بخوانید تا بفهمید که موش کوچولوی ما چه ربطی به آن شاگرد تاجر ترسو در آن کشتی دارد.

time 7
play بشنوید
قصه صوتی روزی که موش کوچولو به دنیا آمد

قصه صوتی روزی که موش کوچولو به دنیا آمد

موش کوچولو آن‌قدر ریزه‌میزه است که خواهر و برادرهایش او را بازی نمی‌دهند. اما موش کوچولو خوب می‌داند موقع خطر چطوری باید به آن‌ها کمک کند تا حسابی دهانشان باز بماند!

داستان کتاب روزی که موش کوچولو به دنیا آمد نوشته مژگان کلهر شبیه یکی از حکایت‌های گلستان سعدی است. حکایت پسر زشت‌رویی که قدش از برادرانش کوتاه‌تر است و همه فکر می‌کنند که او به جایی نمی‌رسد. باید کتاب را بخوانید تا بدانید داستان پسر زشت چه ربطی به موش کوچولوی داستان ما دارد.

time 7
play بشنوید