جدیدترین ‌ها
قصه صوتی فرانکلین شلخته است

قصه صوتی فرانکلین شلخته است

فرانکلین می‌تواند خیلی کارها را به تنهایی انجام دهد. اما خیلی شلخته است و نمی‌تواند وسایلش را در اتاقش پیدا کند، حتی شمشیرش که خیلی برایش مهم است. پدر و مادرش از این همه شلختگی کلافه شده‌اند و از فرانکلین می‌خواهند که اتاقش را تمیز کند. ولی فرانکلین گوشش به این حرف‌ها بدهکار نیست تا این‌ که ...

time 10
play بشنوید
قصه صوتی فرانکلین زود باش!

قصه صوتی فرانکلین زود باش!

فرانکلین با اینکه خیلی با استعداد است اما از همه‌ی لاک‌پشت‌ها کندتر است. همه از او می‌خواهند که کمی سریع‌تر کارهایش را انجام دهد ولی او نمی‌تواند. یک روز فرانکلین به خانه‌ی دوستش خرس دعوت می‌شود و نباید دیر برسد چون آن روز برای خرس روز خاصی است. فکر می‌کنید واقعاً فرانکلین از همه‌ی دوستانش کندتر است؟ آیا فرانکلین می‌تواند سر وقت به مهمانی برسد؟

time 11
play بشنوید
قصه صوتی فرانکلین می‌گوید دوستت دارم

قصه صوتی فرانکلین می‌گوید دوستت دارم

فرانکلین متوجه می‌شود که تولد مادرش نزدیک است. پس تصمیم می‌گیرد برای مادرش هدیه‌ای گران‌قیمت بخرد چون مادرش را خیلی دوست دارد. اما پولش به اندازه‌ای نیست که بتواند کادوی خوبی برای مادرش بخرد. پس فرانکلین تصمیم می‌گیرد از تمام دوست‌هایش بپرسد آن‌ها چه چیزی برای تولد مادرشان می‌خرند و نهایتاً خودش یک فکر عالی به ذهنش می‌رسد تا بتواند مادرش را خوشحال کند. شما می‌دانید کادوی فرانکلین به مادرش چیست؟

time 8
play بشنوید
قصه صوتی امان از بی حوصلگی

قصه صوتی امان از بی حوصلگی

خرگوش كوچولو تنهاست و كسی به او توجه نمی‌كند. حسابی حوصله‌اش سر رفته و نمی‌داند چكار كند. بعد متوجه می‌شود كه حوصله‌ی اسباب‌بازی‌هايش نيز سر رفته، زيرا به آن‌ها توجه نكرده است. فكر خوبی به سرش می‌زند و به جنگ بی‌حوصلگی و تنهايی می‌رود...
time 10
play بشنوید
قصه صوتی امان از دست عصبانيت

قصه صوتی امان از دست عصبانيت

وقتی پسربچه‌‌ای چندين ‌بار از مادرش «نه» می‌شنود، عصبانی می‌شود و به اژدهايی تبديل می‌شود كه می‌خواهد همه چيز را نابود كند. هيچ چيز از دست اين اژدها در امان نيست: نه اسباب‌بازی‌های زيبا و دوست‌ داشتنی و نه حتی مامان و بابا. اما خوشبختانه آتش عصبانيت اژدها هميشگی نيست.
time 6
play بشنوید
قصه صوتی رازهایی که نباید مخفی کرد

قصه صوتی رازهایی که نباید مخفی کرد

یادت باشد بعضی رازها هرگز نباید مخفی بماند. شوالیه آلفرد هم راز وحشتناکی دارد؛ رازی که هرگز نباید مخفی بماند؛ اما شوالیه آلفرد بیچاره رازش را باید به چه کسی بگوید؟ به چه کسی می‌تواند اعتماد کند؟

time 11
play بشنوید
قصه صوتی حلزونی با موهای بلند

قصه صوتی حلزونی با موهای بلند

بیا بریم بازی! بریم بازی!
چرا هی می‌گویم بیا بریم بازی؟ چون من شوتکم. بازی کردن را هم خیلی دوست دارم. خب! بعضی وقت‌ها هم موقع بازی دسته گل به آب می‌دهم. مثل چی؟ مثل گلدان شکسته‌ی عمو شیتو، مثل ماشین خراب گردالو، مثل دیر رسیدن به اردو و ... ولی من خیلی چیزها هم یاد می‌گیرم مثل کاردستی درست کردن با قیچی، مثل دوست پیدا کردن با سیب، مثل بالا رفتن از سرسره بی‌پله،‌ مثل گوش نکردن به بعضی حرف‌ها و کلی چیزهای خوب دیگر. دوست داری ماجراهایم را بخوانی؟ ماجراهای من در سیزده کتاب چاپ شده که این کتاب یکی از آن‌هاست.
time 10
play بشنوید
قصه صوتی ناز کردن بچه‌ غول

قصه صوتی ناز کردن بچه‌ غول

من توی شکم یک غول گنده‌ی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که که نمی‌توانستم حتی جلوی پایم را ببینم. اما بدتر از همه صدای جیغ و فریادهایی بود که نمی‌دانستم از کجا می‌آید... این‌ جا پر بود از بچه‌ آدم و بچه‌ غول‌هایی که به آن‌ها چسبیده بودند.

time 9
play بشنوید
قصه صوتی نامه به پاندا

قصه صوتی نامه به پاندا

من توی شکم یک غول گنده‌ی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که که نمی‌توانستم حتی جلوی پایم را ببینم. اما بدتر از همه صدای جیغ و فریادهایی بود که نمی‌دانستم از کجا می‌آید... این‌ جا پر بود از بچه‌ آدم و بچه‌غول‌هایی که به آن‌ها چسبیده بودند.
time 8
play بشنوید
قصه صوتی پنگوئن شکلاتی تو دل ‌برو

قصه صوتی پنگوئن شکلاتی تو دل ‌برو

من توی شکم یک غول گنده‌ی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که نمی‌توانستم حتی جلوی پایم را ببینم. اما بدتر از همه صدای جیغ و فریادهایی بود که نمی‌دانستم از کجا می‌آید... این‌ جا پر بود از بچه‌ آدم و بچه‌ غول‌هایی که به آن‌ها چسبیده بودند.
time 10
play بشنوید