جدیدترین ‌ها
قصه صوتی اجازه بگیریم!

قصه صوتی اجازه بگیریم!

آرجی باز هم تنبیه شده چون یادش رفته است اجازه بگیرد. چند روز پیش به‌ جای اینکه سوار سرویس مدرسه شود، با دوستش پیاده برگشت خانه و مامان و بابایش نگران شدند. برای استفاده از اینترنت هم از مامان و بابایش اجازه نگرفت. کیک تولد مامان بزرگ را هم قبل از مراسم بی‌اجازه خورد. روز بعد او را به دفتر آقای مدیر فرستادند و آقای مدیر گفت که با کارهایی که بدون اجازه می‌کند، برای خودش و دیگران دردسر درست می‌کند...
time 13
play بشنوید
قصه صوتی مایکل کرافت از سرزمین بازیافت

قصه صوتی مایکل کرافت از سرزمین بازیافت

اما روزی یک موجود سبز با سر و صدا وسط آشغال‌های شهر فرود می‌آید و مردم را متوجه خودش می‌کند! نه پرنده است،‌نه هواپیما،‌ بلکه یک جور ابر قهرمان جدید است؛ مایکل کرافت از سرزمین بازیافت. او برای نجات آن شهر و همه‌ی دنیا نقشه‌ای دارد! مایکل کرافت شاداب و بامزه، هم پیر و جوان را سرگرم می‌کند و هم آرام آرام پیام مهمی درباره‌ی بازیافت و محیط‌زیست می‌دهد. فصل ویژه‌ی «توصیه‌های سبز مایکل کرافت» همه‌ی بچه‌ها را تشویق می‌کند که ابر قهرمان‌های زیست‌محیطی باشند. 
time 17
play بشنوید
قصه صوتی دلم می‌خواهد هرکاری دوست دارم بکنم!

قصه صوتی دلم می‌خواهد هرکاری دوست دارم بکنم!

آرجی برای انجام دادن هر کاری روش مخصوص به خودش را دارد. او به حرف کسی گوش نمی‌دهد و به همین دلیل دچار مشکل می‌شود. از آنجا که کارهایش را همان‌طور که خودش دوست دارد انجام می‌دهد از کسی کمک نمی‌گیرد. مثلأ سر کلاس مسئله‌های ریاضی را نمی‌فهمد و نمی‌تواند تکلیف‌هایش را به درستی انجام دهد. او مرتب از درس‌هایش عقب می‌افتد، چون حاضر نیست از بقیه کمک بگیرد. او بالاخره به کمک پدر و مادرش یاد می‌گیرد که برای انجام دادن هر کاری راه درستی وجود دارد، حتی اگر این راه سخت‌تر به‌ نظر بیاید.
time 16
play بشنوید
قصه صوتی نبرد مایکل با پگی قاچاقچی

قصه صوتی نبرد مایکل با پگی قاچاقچی

در یک جمعه شب مایکل دلش می‌خواهد غذای دریایی بخورد؛ اما می‌فهمد که در صورت غذای رستوران نپتون خبری از ماهی نیست! پگی قاچاقچی، دزد دریایی ترسناک، ماهی‌های همه‌ی دریاها را غارت کرده است و چیزی نمانده که همه‌ی اقیانوس‌ها از ماهی خالی شوند. خوشبختانه مایکل می‌داند باید چه کسی را خبر کند...

اما آیا وال بزرگ آبی، عاقل‌ترین وال دنیا، می‌داند چه کار باید کرد؟

time 8
play بشنوید
قصه صوتی نگرانوداکتیل

قصه صوتی نگرانوداکتیل

ویلیام نگرانوداکتیل دایناسور کوچکی است با نگرانی‌های بزرگ. او از تاریکی می‌ترسد و نگران است که به اندازه‌ی دوستانش خوب نباشد. آیا روزی می‌رسد که او این نگرانی‌ها را کنار بگذارد؟

مجموعه کتاب‌های احساسات دایناسوری درباره‌ی هیجانات کودکان است و این‌ که چگونه با این احساسات مشکل‌آفرین برخورد کنند. کتاب‌هایی بامزه و سرگرم‌کننده که بچه‌ها دوست دارند بارها و بارها آن‌ها را بخوانند.

time 6
play بشنوید
قصه صوتی ملکه نایلون‌های تق‌تقی

قصه صوتی ملکه نایلون‌های تق‌تقی

دختر کوچولوی قصه ما مامانی دارد که همیشه نگران صدمه دیدن دخترش است، او همه چیز و همه‌ جا را با نایلون حباب‌دار می‌پوشاند تا دخترش آسیب نبیند. تا اینکه یک روز دیگر نایلون حباب‌دار در هیچ مغازه‌ای پیدا نمی‌شود که او بخرد، برای همین هم شروع می‌کند به یاد دادن قانون‌های ایمنی به دختر کوچولو تا او بتواند از خودش مراقبت کند.

time
play بشنوید
نارگل و طوقی (ماجراهای نارگل)

نارگل و طوقی (ماجراهای نارگل)

پرنده‌ها تندتند بال و پر می‌زدند و می‌خواستند خودشان را از بندهای دام نجات بدهند. دام از زمین جداشد. آفرین! اما نه! دوباره نشستند زمین. فهمیدم، باید همه با هم بال می‌زدند.

شمردم: یک، دو، سه... گاهی یک فکر ساده اما درست می‌تواند گروهی را که در دام افتاده‌اند و ناامید شده‌اند، نجات دهد...

time 8
play بشنوید
قصه صوتی نارگل و شغال (ماجراهای نارگل)

قصه صوتی نارگل و شغال (ماجراهای نارگل)

بابا هیولا را گرفته بود و داشت می‌آمد. وای چه هیولای ترسناکی! کله‌ای آهنی داشت و تنش مثل گرگ بود. دم رنگ‌ رنگی بلدی هم داشت. هیولا باز نعره کشید. من و مرغ مینا رفتیم پشت پرده قایم شدیم.

شغال داستان نارگل همان شغال داستان مولوی است؛ داستان شغال و خم رنگ. شغال این بار به جنگل آمده و بدجوری مرغ مینا را ترسانده. اما همیشه هم ترس چیز بدی نیست؛ مخصوصاً اگر به جای فرار از ترس‌هایمان با آن‌ها روبرو شویم...

time 7
play بشنوید
قصه صوتی نارگل و مرغ مینا (ماجراهای نارگل)

قصه صوتی نارگل و مرغ مینا (ماجراهای نارگل)

من به مرغ مینا آب دادم. دانه دادم. پرهایش را شانه زدم. اما مرغ مینا یک کلمه هم با من حرف نزد. برایش شعر خواندم، رقصیدم. قلقلکش دادم. اما بازهم حرف نزد. بابا گفت: «فکر کنم دلش برای خانه‌اش تنگ شده.»

مرغ مینا هم مثل طوطی داستان طوطی و بازرگان مولوی غمگین است. نارگل ولی مرغ مینا را مثل خواهرش دوست دارد و نمی‌خواهد بگذارد او از پیشش برود...

کمی سخت است اما دوست داشتن یک راز دارد و آن، در بند نکردن حس خوب آزادی است.

time 6
play بشنوید
قصه صوتی اول کی باید سلام کند؟ (درباره‌ی مهارت‌های ارتباطی)

قصه صوتی اول کی باید سلام کند؟ (درباره‌ی مهارت‌های ارتباطی)

چرا هی می‌گويم بيا برويم بازی؟ چون من شوتکم. همان شوتکی که بازی کردن را خيلی دوست دارد. خوب! بعضی وقت‌ها هم موقع بازی دسته گل به آب می‌دهم. مثل چی؟ اوووم...

مثل گلدان شکسته‌ی عمو شيتو، مثل ماشين خراب گردالو و... ولی من خيلی چيزها هم ياد می‌گيرم. مثل چی؟ مثل بالا رفتن از سرسره‌های بی پله، مثل گوش نکردن به ... اصلا دوست داری بدانی اين دفعه کدام دسته‌ گل را آب داده‌ام، چی ياد گرفته‌ام؟ پس بيا با هم کتابم را بخوانيم.

time 4
play بشنوید