قصهی خرگوشک گاهی بگو نه!
هاوارد خرگوشه دوستی داشت به نام چارلی. بعضی از همکلاسیهای چارلی حق او را ضایع میکردند ولی او نمیتوانست کاری…
قصهی خرگوشک خودت را کنترل کن
هاوارد خرگوشه دوستی مثل خیلی از بچههای همسنوسال تو هنوز یاد نگرفته بود که وقتی عصبانی میشود، چه کارهایی کند…
شعر نینی قام قام
نینی رفته ددر، اما با چه وسیلهای؟ همراه کودکتان دنبال نینی بگردید و همزمان بعضی حیوانات و وسائل نقلیه را…
قصهی فرانکلین و توفان
فرانکلین خیلی کارها بلد است. میتواند تا صد بشمارد و بند کفشهایش را ببندد. اما از توفان میترسد. وقتی که…
قصهی فرانکلین شلخته است
فرانکلین میتواند خیلی کارها را به تنهایی انجام دهد. اما خیلی شلخته است و نمیتواند وسایلش را در اتاقش پیدا…
قصهی فرانکلین زود باش
فرانکلین با اینکه خیلی بااستعداد است اما از همهی لاکپشت ها کندتر است. همه از او میخواهند که کمی سریع…
قصهی فرانکلین می گوید دوستت دارم
فرانکلین متوجه میشود که تولد مادرش نزدیک است. پس تصمیم میگیرد برای مادرش هدیهای گرانقیمت بخرد چون مادرش را خیلی…
قصهی امان از بیحوصلگی
خرگوش كوچولو تنهاست و كسی به او توجه نمیكند. حسابی حوصلهاش سر رفته و نمیداند چكار كند. بعد متوجه میشود…
قصهی امان از دست عصبانیت
وقتی پسربچهای چندين بار از مادرش « نه» ميشنود، عصباني ميشود و به اژدهایی تبديل ميشود كه میخواهد همه چيز…
قصهی رازهایی که نباید مخفی کرد
یادت باشد بعضی رازها هرگز نباید مخفی بماند. شوالیه آلفرد هم راز وحشتناکی دارد؛ رازی که هرگز نباید مخفی بماند؛…
قصهی حلزونی با موهای بلند
من توی شکم یک غول گندهی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که که نمیتوانستم حتی جلوی…
قصهی ناز کردن بچه غول
من توی شکم یک غول گندهی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که که نمیتوانستم حتی جلوی…
قصهی نامه به پاندا
من توی شکم یک غول گندهی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که که نمیتوانستم حتی جلوی…
شعر تنها شده نینی ما، مامان جون نینی بیا
قایم باشک بازی میکند! شما و کودکتان هم میتوانید در بازی آنها شرکت کنید و همزمان اسم بعضی اشیاء خانه…
شعر این سر و دست و پاشه، ناف نینی کجاشه؟
نینی دارد دالی موشه بازی میکند! شما و کودکتان هم میتوانید با او همراه شوید و همزمان اسم اعضای بدن…
قصهی پنگوئن شکلاتی تو دل برو
من توی شکم یک غول گندهی بدجنس گیر افتاده بودم. همه جا آنقدر تاریک بود که که نمیتوانستم حتی جلوی…
قصهی موش کوچولو دندانپزشک میشود.
حالا موش کوچولو هم که خودش دندانپزشک شده، حسابی وضع دندانهایش خراب است و از درد آهوناله میکند. داستان این…
قصهی موش کوچولو به قصر شیر میرود.
موش کوچولو قرار است برای خدمت به قصر شیر برود و آنجا کار کند. اما کار کردن در قصر شیر…
قصهی موش کوچولو سوار کشتی میشود.
موش کوچولو که آشپز کشتی شده حسابی از تکانهای کشتی ترسیده و با دادوفریادهایش ناخدا را عصبانی کرده و الان…
قصهی روزی که موش کوچولو به دنیا آمد.
موش کوچولو آنقدر ریزهمیزه است که خواهر و برادرهایش او را بازی نمیدهند. اما موش کوچولو خوب میداند موقع خطر…
در بخش قصهها شما میتوانید داستانهای ما را به صورت صوتی بشنوید. کتابهای صوتی در اکثر موارد جذابیت بیشتری برای کودکان دارند. میتوانید از قصههای نردبان برای تقویت مهارتهای شنیداری و یا بهجای قصه شب برای خواب کودکان استفاده کنید.